گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد چهارم
أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّۀٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَۀٍ مِائَۀُ حَبَّۀٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ



261 ) الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنا وَ لا أَذيً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ )
یَحْزَنُونَ ( 262 ) قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَۀٍ یَتْبَعُها أَذيً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ ( 263 ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ
الْأَذي کَ الَّذِي یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَ فْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَ لْداً لا یَقْدِرُونَ
عَلی شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِینَ ( 264 ) وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ
( جَنَّۀٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ( 265
أَ یَوَدُّ أَحَ دُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّۀٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّۀٌ ضُ عَفاءُ
فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ( 266 ) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ
( مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَ بِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِ ذِیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ( 267
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْ لًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ ( 268 ) یُؤْتِی الْحِکْمَۀَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ
الْحِکْمَۀَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ ( 269 ) وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَۀٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ
( أَنْصارٍ ( 270
( إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ( 271
لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ
إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ( 272 ) لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِ رُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ
تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ( 273 ) الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِ  را وَ عَلانِیَۀً
( فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ( 274
ص: 432
[سوره البقرة ( 2): آیه 261 ] .... ص : 132
اشاره
مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّۀٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَۀٍ مِائَۀُ حَبَّۀٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ
صفحه 201 از 274
(261)
ترجمه و شرح .... ص : 432
خداوند متعال پس از بیان برهان توفیق و معاد معجزات پیامبران خویش و تحریص و ترغیب مؤمنین بجهاد با کفار در این آیه
مبارکه و آیات بعد مردم را به بخشیدن و انفاق دعوت میکند و آداب روحی و اجتماعی آن را بیان میکند با این آداب صدقه دادن
همچون عملی میشود که نفس صدقه دهنده را پاك نموده و براي گیرنده آن عمل سودمندي میگردد در نتیجه آنکه صدقه میدهد
و آنکه میگیرد هر دو پیشرفت کرده و بسطح بالاتري میرسند و مشکل فاصله طبقاتی از بین میرود ولی چنانچه پایه قسمتی از
جامعه بر غنا و ثروت و قسمت مهم دیگر بر فقر و گرسنگی نهاده شود آن جامعه قابل دوام نبوده و هیچگاه بسعادت واقعی نخواهد
رسید و با تدبر در آیات قرآنی معلوم میشود که یکی از اهداف مهم اسلام از بین بردن اختلافات غیر عادلانه طبقه ثروتمند و فقیر
است لذا پروردگار عالم ص: 433
در این آیه و آیات بعد مردم را بانفاق و دستگیري از بینوایان تشویق نموده و در مرحله اول بیان میکند که انفاق باید بخاطر خدا
باشد نه بخاطر مردم سپس صورت و کیفیت آن را توضیح میدهد که باید بدون منت و آزار باشد و همچنین مال مورد انفاق بایستی
از اموال خوب و پاکیزه باشد و شخص مورد انفاق نیز فقیري باشد که در راه خدا بسختی افتاده باشد و در آخر پاداش بزرگی را که
انفاق کننده در هر دو جهان بآن نایل خواهد شد بیان میکند اینک این آئین گرامی را بدینطریق شرح میدهد:
مثل کسانی که اموال خود را خواه واجب باشد یا مستحب در راه خدا بجنگ کنندگان با کفار و مبارزه با جهل و فقر و نشر دین و
خدمت علم انفاق میکنند مانند زارعی است که دانهاي گندم یا برنج یا ذرت یا ارزنی را در زیر خاك میافکند که هفت خوشه
برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد که در واقع هفتصد بار از اصل خویش پیشی میگیرد همانطور براي احسان کنندگان
هفتصد برابر عوض میدهد تازه باین هفتصد برابر هم نمیایستد و خداوند آن را براي هر کس و هر انفاق کنندهاي بخواهد برحسب
قابلیت محل دو یا چند برابر میکند لذا مراتب اعمال در مقادیر ثواب متفاوت میگردد در خاتمه اشاره بآگاهی و وسعت قدرت
خداوند متعال گردیده تا انفاق کنندگان بدانند که پروردگار عالم هم باعمال دنیوي آنها آگاه است و هم قدرت دارد که همه نوع
و هر مقداریکه بخواهد بآنها برکت میدهد لذا میفرماید:
خدا بسیار بخشنده و بقصد و نیت انفاق کننده و شایستگی اعمال وي کاملا آگاه است و بتناسب حالشان بآنان پاداش میدهد.
(262)
ص: 434
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 434
در مثل آنانکه از اموالها میکنند انفاق در راه خدا
حبهاي باشد کز او روید بعدّ هفت خوشه وز هر آن یک دانه صد
مینماید حق فزون بر هر که خواست واسع و دانا چو او بر ماسواست
منفقین را آگه است از سر حال کز چه نیّت میکنند انفاق مال
میدهد وسعت بقدر نیتش میفزاید بر نوا و نعمتش
صفحه 202 از 274
(262)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 434
قوله تعالی کَمَثَلِ حَبَّۀٍ أَنْبَتَتْ نبت و نبات مصدرند و نیز هر چه از زمین روید اعم از درخت و علف نبات و نبت خوانده میشود
چنانکه در آیه 58 سوره اعراف میفرماید:
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ یعنی سرزمین پاك گیاهش باذن خدا میروید. ص: 435
و از این ماده است:
انبات- یعنی رویانیدن چنانکه در آیه 17 سوره نوح میفرماید:
وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً یعنی خدا براي شما از زمین گیاه رویاند.
و این ماده در ضمن آیات قرآن بچهار معنی استعمال شده است:
1) بمعنی غذا چنانکه در آیه 37 سوره آل عمران میفرماید: )
وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً یعنی خداوند از غذاها و خوراکیهاي نیکو براي مریم روزي عطا میفرماید:
2) بمعنی آفریدن چنانکه در آیه 17 سوره نوح مذکور شد. )
3) بمعنی گیاه و هر چیز روئیدنی چنانکه در آیه 27 سوره عبس میفرماید: )
فَأَنْبَتْنا فِیها حَبا ( 4) بمعنی خارج کردن چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
ص: 436
[سوره البقرة ( 2): آیه 262 ] .... ص : 436
اشاره
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنا وَ لا أَذيً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ
(262)
ترجمه و شرح .... ص : 436
خداوند متعال در این آیه کریمه کیفیت انفاق و انفاقیکه در پیشگاه او مورد قبول است را بیان فرموده و توضیح میدهد که انفاقی
که دنباله آن منت و اذیت و آزار نباشد قبول است و پاداش این نوع انفاق را براي هر که بخواهد چند برابر خواهد کرد بعبارت
دیگر انفاقیکه احساسات مردمی را بالا برده و آن را آلوده نسازد و از روي پاکی جان و دل و با کمال خوشروئی و بدون منت براي
بدست آوردن رضاي پروردگار انجام شده باشد مورد قبول است و کسانی که پس از انفاق منّت میگذارند یا عملی که موجب آزار
انفاق شدگان است انجام میدهند اجر و پاداش خود را از بین میبرند اینک میفرماید:
کسانیکه دارائیهاي خود را در راه خدا انفاق و احسان میکنند و به دنبال انفاق منت نمینهند و آزار نمیرسانند و احسان خود را
صفحه 203 از 274
برخ کسی که احسان شده نمیکشند و نمیگویند که من در ازاي این نیکی حقی بتو پیدا کردهام یا
ج 4، ص: 437
اگر من نبودم تو چنین و چنان میشدي پاداش آنها نزد پروردگارشان ذخیره و اندوخته شده است و در آن روزي که همه ترسانند
ترسی براي آنها نیست بلکه ایمن و آسودهاند زیرا در دنیا مسلمانان از منت نهادن آنان ایمن و آسوده بودند و موقعیکه بخیلان
بخاطر امساکشان محزونند حزنی براي آنها نیست زیرا فقیران و مستمندان در دنیا از گفتار و کردارشان اندوهگین نبودهاند ولی اگر
در انفاق مال بر بینوایان منت گذارده و یا خاطر آنان را آزرده باشد انفاق مال را بیهوده نموده و جنبه صدقه بودن آن ساقط گردیده
است.
و از این آیه استفاده میشود: که وعده اگر مشروط بشرطی باشد صحیح است زیرا خداوند وعده پاداش را با این شرط میدهد که
انفاق کننده انفاقش را با منت و آزار همراه نسازد.
(263)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 437
آنکسان کاموال خود را از ولا میکند انفاق در راه خدا
وز پی انفاق نفرستند هم منت و آزاري ار افزون و کم
اجرشان در نزد حق باشد فزون گفت لا خوف و لا هم یحزنون
(263)
ص: 438
شأن نزول .... ص : 438
بعضی از مفسرین در شأن نزول این آیه مبارکه چنین گفتهاند که این آیه در خصوص عثمان بن عفان و عبد الرحمن بن عوف نازل
گردیده است میگویند عبد الرحمن عوف با چهار هزار درهم صدقه بحضور پیغمبر اکرم شرفیاب شد و عرضه داشت نزد من هشت
هزار درهم هست چهار هزار درهم از آن را بعنوان خرجی خود و عیال خود نگاه داشتم و چهار هزار درهم آن را بخدا قرض میدهم
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند خداوند در آن چیزیکه براي خود نگاه داشتهاي و در آن چیزي که صدقه میدهی برکت
بدهد و عثمان بن عفان گفت یا رسول اللّه در تبوك براي کسانیکه وسائلی جنگی ندارند من ادوات و وسائل جنگی فراهم میکنم و
وسائل جنگ هزار جنگجو را فراهم کردند و چاه رومیه که آب داشت و ملک او بود بر مسلمانان وقف کرد. سپس این آیه در باره
این دو نفر نازل شد.
ابو سعید خدري میگوید من پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله را دیدم که دست خود را بطرف آسمان بلند کرده و براي عثمان بن
عفان دعا میکرد و میگفت خدایا من از عثمان بن عفان راضی هستم و تو هم از او راضی باش و همینطور دعا میکرد و دستهاي
مبارکشان بطرف آسمان بود تا فجر طلوع کرد سپس خداوند متعال این آیه را در شأن وي نازل فرمود.
ص: 439
صفحه 204 از 274
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 439
قوله تعالی فِی سَبِیلِ اللَّهِ فی حرف جر است و اهل لغت براي آن ده معنی ذکر کردهاند از آن جمله است:
1) ظرفیت حقیقی چنانکه در آیه 2 سوره روم میفرماید: )
غُلِبَتِ الرُّومُ فِی أَدْنَی الْأَرْضِ ( 2) ظرفیت اعتباري چنانکه در آیه 2 سوره نور میفرماید:
یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی با (حرف اضافه در فارسی) چنانکه در آیه 49 سوره فجر میفرماید: )
فَادْخُلِی فِی عِبادِي یعنی اي نفس دل آرام با بندگان شایسته من همگام شو.
2) بمعنی بر چنانکه در آیه 128 سوره طه میفرماید: )
یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ یعنی در حالیکه بر منازل و عمارات ایشان قدم میزدند.
3) بمعنی به سوي چنانکه در آیه 97 سوره نساء میفرماید: ص: 440 )
أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَۀً فَتُهاجِرُوا فِیها ( 4) بمعنی در خصوص چنانکه در آیه 72 سوره اسراء میفرماید:
( وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی یعنی هر کس در خصوص این جهان نابینا باشد در آخرت نیز نابینا خواهد بود ( 5
بمعنی از چنانکه در آیه 84 سوره نحل میفرماید:
وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فِی کُلِّ أُمَّۀٍ شَ هِیداً یعنی روز قیامت روزي است که ما از هر امتی رسول و شاهدي بر میانگیزیم ( 6) بمعنی نزد چنانکه
در آیه 91 سوره هود میفرماید:
إِنَّا لَنَراكَ فِینا ضَعِیفاً.
یعنی قوم به شعیب گفتند تو در نزد ما شخصی بیارزش و ناتوان هستی.
7) بمعنی براي ما و بخاطر ما چنانکه در آیه 69 سوره عنکبوت میفرماید: )
وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا ( 8) بمعنی ب (به) چنانکه در آیه 42 سوره هود میفرماید:
وَ کانَ فِی مَعْزِلٍ.
یعنی نوح در حالی که بکشتی نشسته بود از روي شفقت، فرزندش را براي نجات یافتن بسوي خود فراخواند ولی او نپذیرفت.
ص: 441
[سوره البقرة ( 2): آیه 263 ] .... ص : 441
اشاره
( قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَۀٍ یَتْبَعُها أَذيً وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ ( 263
ترجمه و شرح .... ص : 441
این آیه روش اسلام را در خصوص ارزشهاي اجتماعی اشخاص و حفظ حیثیت آنان بیان میکند و تأکید میکند به این که ردّ حاجت
صفحه 205 از 274
نیازمندان سزاوار نیست ولی اگر بر ذمّه توانگران حقوق واجبهاي نباشد که حاجت بینوایان و محتاجان را برآورده کند لا اقل با زبان
عذر خواهی بآنان پاسخ بگوید و در برابر اصرام و ابرام آنها اگر چه توأم با خشونت باشد عفو و گذشت نماید زیرا صدقه سبب
پاك شدن جان و خرسندي دل و پیوستگی گیرنده و دهنده با رشته دوستی خدا است بهر حال پاسخ منفی اگر چه سزاوار نیست
ولی بهتر از آن صدقهاي است که دنبال آن منت بر فقراء و یا آزردگی خاطر آنان باشد زیرا ضرر این نوع صدقات بیشتر از منفعتش
میباشد اینک میفرماید:
سخن نیکو و گفتار نیک بر نیازمندان و درویشان و پافشاري و خشونتهاي آنان را بدیده عفو و اغماض نگریستن نزد خداوند متعال
بهتر از صدقهاي است که بدنبال آن اذیت و آزار باشد زیرا انفاق و صدقه بخاطر نزدیک کردن دلهاي مردم بیکدیگر و تخفیف
حدّت حسد و رفع کینه آنان وضع گردیده است در ص: 442
صورتی که منت و آزار آن را از مسیر صحیح خود خارج میسازد و از آنجائی که صدقه دادن بزرگی فروختن برگیرنده آن نیست
بلکه وامی است براي خدا داده میشود لذا میفرماید: خدا بینیاز است و قرضی را که در پی آن اذیت و آزار باشد نمیخواهد و
بردبار است و در کیفر کسانیکه پس از دادن صدقه به گیرنده آن منت نهاده و او را رنجانیده است شتاب نمیکند بلکه آن را تا موقع
خود بتأخیر میاندازد تا شاید از کردار ناهنجار خویش توبه کرده و بازگشت نماید.
در خاتمه باید دانست که صدقه منحصر به بخشش مال نیست بلکه هر معروف و احسانی را شامل است.
(264)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 442
قول نیک و مغفرت هست ار بجاش به بود از صدقههاي دل خراش
یعنی از ظلمی کنند اندر سؤال عفو و ممدوح است نزد ذو الجلال
قول معروف و کلام خوش به وي به ز بذلی کش بود هزلی ز پی
حق بود پس بینیاز و بردبار هر ز او داري طمع با وي بیار
فقر دولت خلق را باشد عرض بهر او آن کن کز او خواهی عوض
(264)
ص: 443
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 443
قوله تعالی قَوْلٌ مَعْرُوفٌ.
عرف- بر وزن قفل یعنی معروف و شناخته شده چنانکه در آیه 199 سوره اعراف میفرماید:
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ.
و بمعنی یال و موي گردن اسب، کاکل خروس، جاي بلند و مرتفع و نیز بمعنی پی در پی آمده است چنانکه در آیه 1 سوره
مرسلات میفرماید:
وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً.
صفحه 206 از 274
یعنی سوگند به فرستاده شدگان پی در پی و متعاقب هم.
و از این ماده است:
معروف یعنی شناخته شده چنانکه در آیه 231 سوره بقره میفرماید:
فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ تعریف یعنی شناساندن چنانکه در آیه 6 سوره محمّد میفرماید:
وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّۀَ عَرَّفَها لَهُمْ تعارف یعنی شناختن همدیگر چنانکه در آیه 13 سوره حجرات میفرماید:
وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا ص: 444
اعتراف یعنی اقرار چنانکه در آیه 11 سوره ملک میفرماید:
فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ عارف یعنی شناسا، داراي معرفت به پروردگار عرفات محلی است حدود 12 میل دور از مکه بطرف شمال، حاجیان
در غروب روز عرفه در آنجا وقوف میکنند چنانکه در آیه 198 سوره بقره میفرماید:
فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ یعنی هرگاه از عرفات بازگشتید.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی وام دادن چنانکه در آیه 234 سوره بقره میفرماید: )
وَ مَنْ کانَ غَنِیا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقِیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ ( 2) بمعنی آرایش زن بعد از انقضاء مدت عده چنانکه در آیه 5 سوره
نساء میفرماید:
فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ فِیما فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ( 3) بمعنی وعدههاي نیکو چنانکه در آیه 6 سوره نساء میفرماید:
وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً یعنی با افراد کم خرد برخورد تعالی بخش داشته باشید.
4) بمعنی توانائی مالی مرد است چنانکه در آیه 241 سوره بقره میفرماید: )
وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَ  قا عَلَی الْمُتَّقِینَ ( 5) بمعنی پسندیده و شایسته چنانکه در آیه مورد بحث گذشت.
ص: 445
[سوره البقرة ( 2): آیه 264 ] .... ص : 445
اشاره
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَ دَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذي کَالَّذِي یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَ فْوانٍ
( عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ الْکافِرِینَ ( 264
ترجمه و شرح .... ص : 445
خداوند متعال در این آیه شریفه مؤمنین را مورد خطاب قرار داده و بآنها پند میدهد که نباید انفاقهاي خود را با منت گذاشتن و
آزردن تباه بکنید سپس دو صحنه شگفتانگیز را در این آیه و آیه بعد در برابر چشم میگذارد که هماهنگ با منظره گشت و زرع
مثال سابق است یکی از آن دو نماینده صدقهاي است که در اثر منت گذاردن و آزار رسانیدن باطل و بیاثر شده و دیگري نماینده
صدقهاي است که از ریشه اخلاص و عواطف انسانی سر چشمه گرفته و خالص و پاك براي خدا بوده است این است میفرماید:
صفحه 207 از 274
اي کسانیکه ایمان آوردهاید پاداش دهشهاي خود را با منت و آزار تباه ص: 446
نکنید اگر چنین کنید همانند کسی هستید که مال خود را براي نشان دادن بمردم و خودنمائی انفاق میکند و در ظاهر نشان میدهد
که براي خدا انجام داده و در واقع براي نمودن بخلق بوده است تا مردم او را تعریف کنند و بگویند که او جواد و کریم است و
چون نظرش مردم و امور دنیوي است لذا او بخدا و روز قیامت ایمان ندارد زیرا اگر بخدا و روز جزا ایمان داشت براي خوشنودي
خدا و رسیدن بپاداش اخروي انفاق میکرد نه بمنظور خودستائی و نمایش و مثل عمل چنین شخصی که منت مینهد و آزار میدهد
و ریا میکند مانند مثل قطعه سنگی است که قشر نازکی از خاك روي آن را پوشانیده و بذرهائی در آن افشانده شود که ناگاه باران
درشت و شدید و رگباري بر آن ببارد که مسلما این باران کاري جز این نمیکند که آن قشر نازك خاك را همراه بذرها میشوید و
پراکنده میسازد و آن را صاف و خالی از خاك و بذر رها میکند سختی و شدت آن آشکار شده و چیزي نرویاند و باري نیاورد
آنها از کاریکه انجام دادهاند چیزي بدست نمیآورند همین گونه قلبی که در پردهاي از ریا پنهان است از آنچه بفرمان ریا و
خودنمائی انفاق میکند سودي نخواهد گرفت و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمیکند و این جمله تهدید گروهی است که در
اثر خودستائی و سوء نیت آنان نتائجی که مورد نظر از انفاق است مترتب نشده و آنان را بیگانه از اسلام نموده لذا پروردگار آنها را
در رسیدن بمقام شوم خودشان رستگار نخواهد کرد.
و از این آیه استفاده میشود که: بعضی از اعمال ممکن است نتایج اعمال نیک را نابود ساخته و از بین به برد و این مسئله در
اصطلاح قرآن بنام احباط نامیده شده است.
(265)
ص: 447
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 447
مؤمنان لا تبطلوا صدقاتکم از ره آزار و منت و اشتلم
آنکه کرد انفاق مال از بهر ناس باشد اندر نعمت حق ناسپاس
مینماید از ریا انفاق مال نی کزو خوشنود گردد ذو الجلال
نیست بدلش از خضوع و معذرت یا ز ایمان بر خدا و آخرت
هست سنگی که روي اوست خاك خاکش از قطرات باران گشت پاك
نیستش قدرت که تا دارد نگاه خاك را بر خود ز باران در پناه
نیست ایشان را توانائی و تاب هم بحفظ آنچه کردند اکتساب
راه ننماید خدا بر کافران که کنند افعال نیکو در جهان
کی زند سر فعل نیکو از خسیس نیکی از حق است و زشتی از بلیس
(265)
شأن نزول .... ص : 447
طبق نوشته نمونه بینات مفضل بن صالح بعد از یک واسطه از امام محمّد باقر علیه السّلام یا امام جعفر صادق علیه السّلام نقل کرده
صفحه 208 از 274
که این آیه در باره عثمان بن عفان نازل شده و همچنین سلام بن مستنیر از امام محمّد باقر علیه السّلام روایت نموده که این آیه در
باره عثمان بن عفان نازل گردیده است.
تفسیر کشاف و تفسیر برهان نیز این سبب نزول را نقل کردهاند.
ص: 448
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 448
قوله تعالی فَأَصابَهُ وابِلٌ.
صوب- یعنی نزول، قصد.
و از این ماده است:
اصابه- بمعنی درك، برخورد نمودن اراده کردن چنانکه در آیه 26 سوره ص میفرماید:
فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ یعنی باد را بسلیمان مسخر کردیم با دستور او هر کجا که اراده میکرد بآسانی
میوزید.
مصیبت- یعنی بلیه و گرفتاري که بانسان میرسد گوئی که انسان را قصد میکند بنظر راغب اصل آن در تیر انداختن است چنانکه در
آیه 156 سوره بقره میفرماید:
الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَۀٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ و جمعش مصائب است.
صواب یعنی حق و درست یعنی آنچه حقیقت را درك کرده چنانکه در آیه 38 سوره نباء میفرماید:
ج 4، ص: 449
لا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً مصیب- یعنی برخورد کننده صیب یعنی باران و ابر: چنانکه در آیه 19 سوره بقره
میفرماید:
أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ و اصلش صیوب بوده و او بیاء قلب و در آن ادغام شده است.
ص: 450
[سوره البقرة ( 2): آیه 265 ] .... ص : 450
اشاره
وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّۀٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِ عْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِ بْها
( وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ( 265
ترجمه و شرح .... ص : 450
خداوند متعال در این آیه مبارکه قلبی را نمایش میدهد که با نور ایمان آباد است و مال را براي خوشنودي خدا انفاق میکند و
صفحه 209 از 274
توانگران را تشویق میکند که تنها براي خوشنودي پروردگار عالم بر بینوان کمک نموده و بدان عقیده نیک ثابت بمانند و در اثر
آزردن خاطر مستمندان و بینوایان بآن خلل نرسانند و آن را بطور مثل براي تقریب بذهن بیان میفرماید:
و این انفاق را بباغی مثل میزند که در زمین حاصلخیز قرار دارد و در اثر بارانهاي درشت و نافع محصول پر برکت و مفید خواهد
داشت و بر حسب قابلیت محل اگر بارانهاي شدید و تندي هم بر آن نبارد ترشحی از باران کافی است که چنین زمین حاصلخیزي را
براي بار دادن آماده سازد اینک میفرماید:
مثل اشخاصیکه اموال خود را در راه خیر براي خوشنودي خدا و رسیدن ص: 451
بثواب و پاداش آن و براي ثابت گردانیدن خودشان بر ایمان و یقین انفاق میکنند بمانند باغی است که در محل مرتفعی قرار گرفته
و باران فراوان بر آن میبارد و از نور آفتاب و هواي آزاد بحد کافی بهرور گردیده و از ضرر و زیان سیل در امان باشد و بر حسب
استعداد زمینش دو برابر باغهاي دیگر میوه دهد و اگر باران سرشار و درشت هم بر آن نبارد همان نم نم باران و شبنم برایش و در
طراوت و شادابی درختان آن باغ کافی است چرا که در جاي خوبی قرار دارد همینطور انفاق و احسانی که براي بدست آوردن
رضاي پروردگار معمول شده باشد اگر چه از نظر مقدار کم هم بوده باشد خداوند آن را تباه نکرده بلکه اجر و مزدي بیشتري نیز
بآن خواهد داد و خداوند بآنچه میکنید بینا است و مطابق آن بشما اجر و مزد میدهد و پاداش عمل کسی را بدیگري نخواهد داد و
چون مراتب خوبی از حیث درجات مختلف است پاداشی عملی را هم بعمل دیگر نمیدهد یا بتفسیر دیگر خدا کسانی که براي
رضاي او و یا براي ریاء و خودنمائی عمل را انجام میدهند آگاه است.
از این آیه استفاده میشود که: انگیزههاي انفاق صحیح و الهی دو چیزي است.
1) دست یافتن به خشنودي خداوند. )
2) تقویت روح ایمان و ایجاد آرامش در دل و جان و پایان دادن به اضطرابهائی که در مقابل بینوایان و مستمندان در وجدان افراد )
پیدا میشود.
(266)
ص: 452
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 452
هم مثال آن کسان کانفاق مال مینمایند از رضاي ذو الجلال
از ره بینائی و نور یقین که مر ایشان است اندر راه دین
هست چون باغی بارض مرتفع بیشتر زان گشت خواهی منتفع
گر بر آن بستان رسد باران سخت کم نگردد نفع او از حسن بخت
بوستانی کز زمین باشد بلند نیست از تخریب سیل آن را گزند
حاصل از وي بیشتر آید بدست هم ز باغی کو بود بر ارض پست
هست ممکن بلکه هر سالی دو بار حاصلی آرد ز آسیبی ببار
بارش او را گر چه ناید سختتر نرم و کم یعنی بر او بارد مطر
همچنین دان در ثواب انفاقها گر که للّه است و از اشفاقها
نزد حق هر دانه او خرمنی است بل نه خرمن جنّتی و گلشنی است
صفحه 210 از 274
حق بر اعمال شما باشد بصیر چیست تا آن از قلیل و از کثیر
(266)
شأن نزول .... ص : 452
تفسیر برهان از سلام بن مستنیر از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که این آیه در شأن امیر المؤمنین علی علیه السّلام نازل گردیده
است.
ص: 453
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 453
قوله تعالی وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ ثبوت- یعنی استقرار چنانکه در آیه 94 سوره نحل میفرماید:
فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها و از این ماده است:
اثبات- تثبیت هر دو بمعنی ثابت و مستقر کردن است چنانکه در آیه 120 سوره هود میفرماید:
نَقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی نویدن دادن چنانکه در آیه 12 سوره انفال میفرماید: )
إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلائِکَۀِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا البته بعضی از مفسرین ثبتوا را بمعنی یاري کردن دانستهاند.
2) بمعنی اعتقاد استوار به وحدانیت خدا و آموختن آن بدیگران چنانکه در آیه 27 سوره ابراهیم میفرماید: )
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ ( 3) بمعنی گروهاي مردم چنانکه در آیه 71 سوره نساء میفرماید:
ج 4، ص: 454
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُباتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعاً ( 4) بمعنی حبس کردن چنانکه در آیه 30 سوره انفال میفرماید:
لِیُثْبِتُوكَ أَوْ یَقْتُلُوكَ.
یعنی اي پیامبر به یاد آر زمانی را که کافران میخواستند تو را حبس کرده و یا بکشند.
5) بمعنی استوار و محکم بودن چنانکه در آیه 11 سوره انفال میفرماید: )
وَ یُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدامَ.
یعنی تا در کار دین ثابت قدم و استوار باشید.
ص: 455
[سوره البقرة ( 2): آیه 266 ] .... ص : 455
اشاره
صفحه 211 از 274
أَ یَوَدُّ أَحَ دُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّۀٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فِیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّۀٌ ضُ عَفاءُ
( فَأَصابَها إِعْصارٌ فِیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ( 266
ترجمه و شرح .... ص : 455
پروردگار عالم در این آیه شریفه عاقبت کار انفاق کنندهاي را مینمایاند که چون کشت و کار انفاقش بثمر رسد ناگهان آفتی
سخت چون منّت و اذیت بدان رسیده و همه آن را نابود و خاکستر کند آنهم در چه وقت در آن هنگام که شدیدا بثمرات کارهاي
نیک خود احتیاج دارد همچون باغی که بر آن طوفانی از آتش بیفتد و آن را در موقع پیري و ناتوانی صاحبش که فرزندان خرد و
ناتوانی دارد و کاري هم از دستشان بر نمیآید و تنها راه تأمین زندگی آنها همین باغ است از بن سوزانده و از بین به برد کیست
که این را دوست بدارد و از رسیدن باین سرنوشت پرهیز نکند این صحنه شگفت انگیز چنان در احساسات اثر میکند أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 4، ص: 456
که هیچ مجالی براي تردید در انتخاب باقی نمیگذارد و انسان هرگز نمیخواهد که بوستان سرسبز او با زحمات فراوانی که کشیده
و به هنگامی که نیاز شدیدي بآن دارد از دستش برود و یا با خاك یکسان گردد اینک میفرماید:
اي مؤمنین و اي خردمندان آیا کسی از شما هست که دوست بدارد باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد و از زیر درختان آن
نخلستان و تاکستان نهرهاي آب جاري باشند و در آن باغ از هر گونه میوهاي موجود باشد و دوران پیري صاحب باغ که رسید و از
طرفی فرزندان ناتوان و ضعیفی هم داشته باشد که همه خورنده و مصرف کننده باشند و تنها مایه زندگی و چشم امید و محصول
کوشش او همان باغ باشد ناگهان گردبادي آتش زا و کوبندهاي توفیدن آغازد درختان را بسوزاند و باغ را بیابان خشک و
بیحاصل گرداند این چنین است احوال آنانکه در دنیا از روي ریا انفاق نموده و یا بعد از انفاق منت گذاشته و اذیت و آزار
کردهاند زیرا آنها نیز در روز قیامت از کردارشان بهرهمند نگشته و سرگردان و پریشان خواهند بود و آتش ریا و منت و اذیت تمام
اعمالشان را نابود خواهد کرد بدینسان خداوند آیات و راهنمائیهاي خود را روشن میسازد شاید بیندیشد و کسی را در عبادت و
اطاعت بخدا شریک قرار ندهید.
(267)
ص: 457
ترجمه شرح [منظوم .... ص : 457
دوست دارد شخص آیا از شما کش بود بستان پر برگ و نوا
آبها جاري در آن وز هر قبیل باشد اشمارش ز اعناب و نخیل
پس رسد پیري بر او و اطفال خرد باشد او را پس رسد صافش بدرد
باد پر آتش وزد بر جنتش جمله سوزد روضه پر نعمتش
بر شما آرد حق اینسان آیتی تا کنید اندر معانی فکرتی
هست بستان آن عملها در قیاس طفلها اعضاء و ارکان و حواس
باد آتش بارت آن عجب و ریاء که کند یک جا عملها راهبا
صفحه 212 از 274
(267)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 458
قوله تعالی وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ کبر- بر وزن عنب و قفل یعنی بزرگی، قدر، سن پیري چنانکه در آیه 40 سوره آل عمران میفرماید:
قالَ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ ص: 458
و از این ماده است:
کبیر- از اسماء حسنی یعنی بزرگ، عظیم القدر چنانکه در آیه 62 سوره حج میفرماید:
وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ کبریاء یعنی عظمت و حکومت چنانکه در آیه 37 سوره جاثیه میفرماید:
وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ اکبر- یعنی بزرگتر چنانکه در آیه 72 سوره توبه میفرماید:
وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ و مؤنث ان کبري و جمعش اکابر است.
تکبیر- یعنی خدا را به بزرگی یاد کردن چنانکه در آیه 111 سوره بنی اسرائیل میفرماید:
وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً کبار صیغه مبالغه یعنی بسیار بزرگ چنانکه در آیه 22 سوره نوح میفرماید:
وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً یعنی حیله کردند حیلهاي بس بزرگ.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی متعددي بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی سخت چنانکه در آیه 60 سوره اسراء میفرماید: )
فَما یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیاناً کَبِیراً یعنی شدیدا ( 2) بمعنی سالمند چنانکه در آیه 78 سوره یوسف میفرماید:
ج 4، ص: 459
إِنَّ لَهُ أَباً شَیْخاً کَبِیراً یعنی کبیرا فی السن ( 3) بمعنی بسیار چنانکه در آیه 121 سوره توبه میفرماید:
وَ لا یُنْفِقُونَ نَفَقَۀً صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً.
یعنی هیچ مالی کم یا زیاد را انفاق نمیکنند جز آنکه همگی در نامه اعمالشان ضبط میگردد.
4) بمعنی بزرگواري چنانکه در آیه 34 سوره نساء میفرماید: )
إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیا کَبِیراً یعنی همانا پروردگار عظیم الشأن و بزرگوار است:
5) بمعنی فرمانروائی و تسلط چنانکه در آیه 37 سوره جاثیه میفرماید: )
وَ لَهُ الْکِبْرِیاءُ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ( 6) بمعنی سنگین و غیر قابل تحمل چنانکه در آیه 71 سوره یونس میفرماید:
إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی ( 7) بمعنی زمان طولانی چنانکه در آیه 9 سوره ملک میفرماید:
إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِی ضَلالٍ کَبِیرٍ یعنی ضلال طویل
ص: 460
[سوره البقرة ( 2): آیه 267 ] .... ص : 460
اشاره
صفحه 213 از 274
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَ بْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِ ذِیهِ إِلَّا أَنْ
( تُغْمِضُوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ( 267
ترجمه و شرح .... ص : 460
پروردگار عالم در این آیه مبارکه بشکل و راه صدقه دادن پرداخته و بیان میکند مالیکه مؤمنین در راه خدا انفاق مینمایند باید
همچون ایمانشان و نیتشان خالص و گزیده باشد و همچنین باید از آنچه بیشتر وابسته و علاقهمند است بگذرد نه از جنس پست و
بیارزش و نه از چیزهائی که مورد رغبت نبوده و از آن صرف نظر کرده و بدور افکنده باشد تا یکسر و یکرو بسوي جواذب
عمومی و هدفهاي برتر برگردد و تحرك و گرایشش بیشتر و کاملتر شود چنانکه در آیه 92 سوره آل عمران میفرماید:
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ و هیچگاه نباید براي انفاق مال پست و وازده و کم ارزش را برگزیند و أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 4، ص: 461
هرگز روا نیست آنچه که انسان خود دوست ندارد و خوشش نمیآید یا از راه حلال بدست نیامده براي انفاق در راه خدا جدا کند
زیرا اینگونه انفاق علاوه بر اینکه نیازهاي بینوایان را رفع نمیکند بلکه خیانت بصاحبان سهام و فقراء که در محصول و فوائد اموال
ثروتمندان سهیم هستند نیز میباشد و یک اهانت و تحقیر نسبت بآنها محسوب میشود لذا میفرماید:
اي مؤمنین هر وقت که میخواهید انفاق کنید و صدقه دهید از قسمتهاي پاکیزه اموالی که از راه حلال و از طریق تجارت و بازرگانی
و صنعت و کار و پیشه بدست آوردهاید و از آنچه از زمین از منابع و معادن براي شما خارج کردهایم انفاق کنید و قصدتان این
نباشد که از قسمتهاي ناپاك و بیارزش و معیوب و حرام انفاق نمائید که اگر چنان مال ناپاك و پستی را بخودتان بدهند حاضر
نیستید آن را بگیرید مگر آنکه چشم پوشی کرده و سهل انگاري کنید و اینکه خداوند بشما دستور انفاق میدهد بخاطر پاداشی
است که عاید خود شما خواهد بود و بدانید که خدا از صدقات شما بینیاز و شایسته ستایش است و باید در مقابل نعمتهائیکه بشما
عطا فرموده مورد ستایش قرار بگیرد و یا بتفسیر دیگر خداوند متعال با اینکه از صدقات شما بینیاز است ولی انفاقات و صدقات
شما را میپذیرد و شما را بر دادن آن میستاید.
(268)
ص: 462
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 462
مؤمنان للّه دهید از حسن ذات آنچه را کردید کسب از طیبات
وز هر آن کردیم خارج از زمین بر شما وان جمله باشد مستبین
حبهها کآن جمله شد قوت بشر میوهها کآن شد شجرها را ثمر
قصد هم نآرید بر شیء پلید تا کنید انفاق از آن بیعقل و دید
یعنی از اشیاء نامطبوع خوار که شما را هیچ آن ناید بکار
خبث چه بود بذل شیء ناپسند که شود انفاق از او زشت و نژند
تا نگرید آنچه غمض از وي رواست چشم پوشیدن ز هر سوئی سخا است
صفحه 214 از 274
میبدانید اینکه آن داناي راز باشد از صدقات خلقان بینیاز
خیر صدقات است راجع بر شما او غنی است و حمید و ذو العطا
(268)
ص: 463
شأن نزول .... ص : 463
حاکم از جابر روایت کرده که پیغمبر اکرم امر کرد زکوة فطر را یک صاع خرما بدهند مردي یک صاع خرماي تباه و ناخوش براي
زکوة فطر آورد سپس خداوند این آیه را نازل کرد ولی ابو اسحق میگوید این آیه در باره انصار نازل شده و جریان امر چنین است
انصار وقتی شاخههاي درخت خرماي آنان از دیوارهایشان خارج میشد و داراي بزرگترین و سرخترین خرما بود آن شاخهها را با
خرما میکندند و با ریسمانی بین دو ستون مسجد رسول اللّه آویزان میکردند تا فقراء مهاجرین از آنها بخورند یکی از انصار یک
خوشه از بدترین خرمائی که پلاسیده بود بین خرماهاي خود نهاد و به مسجد آورد و گمان کرد که این کار مانعی ندارد سپس این
آیه نازل شد.
مرحوم طبرسی در تفسیر خود از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که این آیه در باره مردمی نازل شده که در اموال آنان
قسمتی از ربا و مال حرام ایام جاهلیت بود و از آن مالهاي ناپاك صدقه میدادند و خداوند به موجب این آیه آنان را از این عمل
نهی فرمودند که بایستی از مال حلال و طیب و بدون عیب صدقه دهید و براء بن عازب و حسن بصري گفتهاند این آیه در باره
کسانی نازل گردیده که از میوههاي مانده و پست و بد صدقه میدادند ابن ماجه و عدهاي دیگر از علماي عامه و همچنین نسائی
همین موضوع را با اندك اختلافی ذکر نمودهاند.
ص: 464
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 464
قوله تعالی إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ غمض- یعنی چشم پوشی، تساهل چنانکه در آیه مورد بحث فرمودند:
وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ.
یعنی در انفاق مال، پست آن را منظور نکنید که خودتان آن را نمیگیرید مگر آنکه چشم بپوشید.
راغب میگوید: غمض عینه و اغمضها چشم رویهم گذاشتن است و بطور استعاره به تساهل و تغافل گفته میشود و بعضی از لغویین
نوشتهاند که غمض خوابی است که بر کسی عارض میشود.
ص: 465
[سوره البقرة ( 2): آیه 268 ] .... ص : 465
اشاره
صفحه 215 از 274
( الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ ( 268
ترجمه و شرح .... ص : 465
خداوند متعال در این آیه شریفه توضیح میدهد که خودداري از انفاق یا انفاق کردن چیزهاي پلید و پست از آنجا است که اعتقاد
انسان بر آنچه در نزد خدا است کامل نیست یا از آنکه میترسد دچار فقر و بیچیزي شود و آشکار میکند که این اندیشهها از کجا در
جانها ریشه دوانیده است و روشن میسازد که خودداري از انفاق بجهت ترس از تهیدستی فکر غلط و از وسوسههاي شیطان است که
وي بدینوسیله خوي نکوهیده حرص و بخل را در توانگران تقویت نموده و آنان را از اداء حقوق مالی بازمیدارد و اگر با کراهت نیز
انفاق نمایند از اموال پست و پلید خودشان انفاق خواهد کرد و همچنین ثروتمندان را باستدلال واداشته و بخل و امساك و جمع مال
را بآنها توجیه میکند و میگوید باید آینده خود و بازماندگان و فرزندان بیپناه خود را تأمین و وسیله آسایش آنان را فراهم سازي
دیگران هم دستشان باز است و باید کار کنند و کوشش داشته باشند در صورتی که همین امساك مالداران است که دست بینوایان
و تهیدستان را از کار و کوشش میبندد وضع اجتماع را واژگون و پست میدارد در مقابل وسوسههاي أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 4، ص: 466
شیطان فرمانهاي الهی که همآهنگ و همدوش با آفرینش و فطرت است انسانها را را بحیات جاویدان و زندگی سعادت بخش نوید
میدهد و از فضل و کرم خود آنان را از آسایش در زندگی و از منابع ثروت بیشتر بهرهمند میسازد لذا میفرماید:
شیطان دیو سرکش نفس اماره در موقع انفاق و احسان شما را بفقر و تهیدستی وعده میدهد و از بینوائی و نداري شما را میترساند و
میگوید عاقبت انفاق و احسان بدیگران از دست رفتن دارائی و احتیاج و نیازمندي بدیگران است بخصوص اگر اموال قابل توجهی
را بخواهید انفاق نمائید و حتی امکان دارد که این وساوس شیطانی از اداء انفاقهاي واجب نیز مانند خمس و زکاة انسان را باز دارد
و شما را بفحشاء و زشتیها و بخل و خودداري از انفاق دعوت میکند لذا هر گناه بزرگی را براي رسیدن بمال یا جلوگیري از
درویشی روا میدارید در صورتی که پیشوایان دینی بما دستور میدهند که موقع تنگدستی و گرفتاري با خدا معامله کرده و انفاق
کنید تا از فقر و تهیدستی نجات یابید و مسلمانان را متوجه میسازد بر اینکه اگر انفاق از نظر ظاهر از دارائی شما کم میکند در واقع
چیزهائی هم از نظر معنوي و هم از نظر مادي بسرمایههاي شما میافزاید لذا ترس از فقر و تهیدستی بواسطه انفاق مال امري است
نادرست زیرا شیطان انسانها را جز بباطل و گمراهی دعوت نمیکند ولی خداوند در مقابل انفاق و احسان بشما وعده آمرزش گناهان
و فزونی مال و دارائی را میدهد یعنی در برابر آنچه انفاق کردهاید در دنیا به زیادي ثروت و در آخرت باجر جزیل پاداش میدهد و
قدرت خداوند وسیع است و هر چه که وعده میدهد با قدرت نامتناهی خود وفا میکند و بهر چیز دانا است و انفاق کنندگان را
میداند و بوعده خود تخلف نخواهد کرد.
(269)
ص: 467
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 467
میدهد شیطان زشت اخلاقتان وعده درویشی از انفاقتان
میدهد یعنی ز فقر و فاقه بیم امر بر فحشاء کند در حفظ سیم
صفحه 216 از 274
در همی ندهید تا بر مستحق مر بجا آید خلاف امر حق
کو شما را وعده کرده بارها سوي فضل و مغفرت ز ایثارها
واسع است او هم بخلق خود علیم تا که را وسعت دهد بیخوف و بیم
(269)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 467
قوله تعالی وَ فَضْلًا.
واو- غیر عامل بر چند نوع است.
-1 واو عطف این واو کلمهاي را بر کلمه دیگري که همراه آن است پیوند میدهد چنانکه در آیه 15 سوره عنکبوت میفرماید:
فَأَنْجَیْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِینَۀِ و همچنین کلمهاي را بر کلمه سابق خود عطف میکند چنانکه در آیه 26
ج 4، ص: 468
سوره حدید میفرماید:
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ و نیز کلمهاي را بر کلمه لاحق خود میپیوندد چنانکه در آیه 3 سوره شوري میفرماید:
کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ واو عطف با دیگر حروف عاطفه چند فرق دارد:
1) واو عطف با حرف اما استعمال میشود چنانکه در آیه 3 سوره انسان میفرماید: )
إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً ( 2) کلمهاي که منفی است هرگاه بوسیله واو به کلمه منفی دیگري بخواهند عطف کنند بعد از واو حرف لا
میآید چنانکه در آیه 37 سوره سباء میفرماید:
وَ ما أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِنْدَنا زُلْفی ( 3) بعد از حرف واو کلمه لکن میآید چنانکه در آیه 40 سوره احزاب
میفرماید:
وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ ( 4) مفرد را بر جمع و عام را بر خاص و بر عکس پیوند میدهد چنانکه در آیه 28 سوره نوح
میفرماید:
رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ص: 469
5) بین کلمه که از لحاظ معنی شبیه و نزدیک بیکدیگر است در میآید چنانکه در آیه 86 سوره یوسف میفرماید: )
مَّا أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اللَّهِ
6) کلمه مجرور را بر جوار خود عطف میکند چنانکه در آیه 6 سوره مائده میفرماید: )
وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ جماعتی معتقدند که حرف واو بمعناي او نیز آمده است چنانکه در آیه 60 سوره توبه
میفرماید:
إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ و گروهی هم گفتهاند که واو براي تعلیل هم بکار برده شده است چنانکه خارزنجی واو داخل بر
افعال منصوب را تعلیل دانسته است.
ص: 470
[سوره البقرة ( 2): آیه 269 ] .... ص : 470
صفحه 217 از 274
اشاره
( یُؤْتِی الْحِکْمَۀَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَۀَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ ( 269
ترجمه و شرح .... ص : 470
پروردگار عالم در این آیه مبارکه اشاره میکند بر اینکه بانفاق کنندگان نه تنها مال و دارائی بیشتري میبخشد بلکه چیزي گرانبهاتر
و پر ارزشتر میدهد و آن عبارت از حکمت است که بهر کس داده شود از اندازه در نمیگذرد و بفحشاء نمیپردازد زیرا علتها و
هدفها را بخوبی درمییابد و خیر را از شر و حق را از باطل و الهام را از وسوسه تشخیص میدهد و در مسیر هدفهاي مشخص پیش
میرود و تنها بوسیله حکمت است که دو کشش الهی و شیطانی را فرق گذاشته و از وسوسههاي گمراه کننده نجات مییابد لذا بهر
کس حکمت داده شود خیر فراوانی داده شده است و حکمت بکسی داده میشود که خود را براي قبول آن آراسته و آماده ساخته
باشد اینک میفرماید:
خداوند بهر کس بخواهد و شایسته بیند حکمت و دانش و علم دین و حقیقت بینی و استوار در عمل را باو میدهد و هر کس را که
حکمت داده شود خیري ص: 471
سرشار و فراوان در دنیا و آخرت بوي داده شده است و دستور انفاق و رفع نیازهاي عمومی براي خوشنودي پروردگار از جمله
حکمتها است و جز خردمندان که عقل خودشان را در اطاعت از اوامر الهی بکار میبرند این حقایق را درك نمیکنند و پند
نمیگیرند و کسی که عقل او منکوب و سرکوب شهوات و هواهاي نفسانی و پایمال زخارف دنیوي گردیده این حقایق را درك
نمیکند.
(270)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 471
هر که را خواهد دهد حکمت خداي چیست حکمت علم و فهم با ولاي
و آن ز اخلاص عمل پیدا شود حکمت از حق در خلوص اعطا شود
و آنکه حکمت یافت ز او در سیرها سوي او گردید راجع خیرها
پس ز نور حکمت و اشراقها یافت سرّ و علّت انفاقها
پند کی گیرند یا بدهند گوش جز اولو الالباب یعنی اهل هوش
(270)
ص: 472
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 472
قوله تعالی یُؤْتِی الْحِکْمَۀَ مَنْ یَشاءُ شیء مصدر است بمعنی خواستن و اراده کردن چنانکه در آیه 20 سوره بقره میفرماید:
صفحه 218 از 274
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصارِهِمْ مرحوم طبرسی در ذیل این آیه مشیت را اراده معنی کرده است.
و شاء در آیه 99 سوره یونس و نظائر آن بمعنی مشیت جبري است چنانکه میفرماید:
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً یعنی اگر خدا میخواست قدرت عدم ایمان را از آنها برمیداشت قهرا همه ایمان
میآوردند ولی خدا چنین نخواسته است.
و مذکر و مؤنث در کلمه شیء یکی است و جمعش نیز اشیاء میباشد چنانکه در آیه 183 سوره شعراء میفرماید:
وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ یعنی چیزهاي مردم را کم ندهید.
ص: 473
[سوره البقرة ( 2): آیه 270 ] .... ص : 473
اشاره
( وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَۀٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ ( 270
ترجمه و شرح .... ص : 473
این آیه متضمن انذار و ابشار نسبت به توانگران و انفاق کنندگان است بدینمعنی هر چه ثروتمندان از اموال خود انفاق کنند چه
بطور نهانی و یا آشکار کم باشد یا زیاد واجب باشد یا غیر واجب با اخلاص باشد یا با ریاء خدا همه آنها را میداند و پاداش آن را
خوب یابد در دنیا و آخرت خواهد داد اینک میفرماید:
و هر چیزي را که انفاق میکنید کم باشد یا زیاد آشکارا باشد یا در نهان توأم با منت و آزار باشد یا نباشد در راه حق باشد یا باطل
از روي اخلاص باشد یا توأم با ریا هر چیز و کار نیکی را که نذر کردهاید که در راه خدا انجام دهید خدا آنها را میداند و شما را
در مقابل آن جزا خواهد داد و براي ستمکاران و کسانی که در راه معاصی نذر یا انفاق کنند یا اینکه پس از روا شدن حاجتش بنذر
خود وفا نکند یا از مالی که به صورت صحیح بدست نیامده انفاق نماید یا انفاقش توأم با ریا و خودنمائی باشد در روز قیامت
یاورانی نخواهد بود تا آنها را از عذاب الهی برهانند و هیچکس از آنها حمایت و شفاعت نخواهد کرد و کلمه ظالمین اگر چه جمع
محلی بالف لام است و شامل همه ستمکاران میگردد. ص: 474
ولی بنظر بعضی از مفسرین بمناسبت حکم و موضوع مراد ظالم غیر مؤمن است زیرا مؤمن ظالم بخاطر ایمانش هم قابل رحمت و
مغفرت است و هم مشمول شفاعت شافعین یعنی پس از اجراء عقوبت در باره آنان فضل و آمرزش پروردگار شامل حال آنها گشته
و استحقاق خروج از دوزخ و ورود به بهشت را خواهند یافت.
(271)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 474
آنچه را کردید انفاق از ادب از وجوه خیر فرض و مستحب
صفحه 219 از 274
فرض باشد نذر ثابت یا زکوة نذر هم افزون شقوقش بر نقات
چون صلاة و صوم صدقه نذرها واجب آمد تا کنید آن را وفا
جز که آن باشد نه از وجه متین این بود وجه و ما للظالمین
یعنی آن نذر از ضرار است و شقاق یا ز مال غیر یا خشم و نفاق
حاصلی نبود از آن ایثارتان وز عذاب حق نگردد یارتان
(271)
ص: 475
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 475
قوله تعالی أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ نذر- یعنی پیمان، عهد، آنچه شخص بر خود واجب گرداند در لغت آمده.
چنانکه در آیه 35 سوره آل عمران میفرماید: « نذر نذرا اي اوجب علی نفسه ما لیس بواجب »
إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً و جمعش نذور است.
بعضی هم نذر را وعده مشروط گفتهاند چنانکه میگویند:
« النذر ما کان وعدا علی شرط »
ص: 476
[سوره البقرة ( 2): آیه 271 ] .... ص : 476
اشاره
( إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ ( 271
ترجمه و شرح .... ص : 476
این آیه متمم آیه قبل و جواب از چنین سؤال است با اینکه هیچ انفاق و و نذري از نظر خداوند متعال پنهان نیست آیا آشکار کردن
انفاق بهتر است یا مخفی داشتن آن خداوند متعال در این آیه کریمه میفرماید:
هر یک از این دو کار در مورد خود بهتر است یعنی اگر انفاق با صدق نیت و پاك از تزویر و ریاء باشد آشکار نمودن آن نیکو و
نیک افزاست زیرا اعلام و ابداء صدقه علاوه بر اینکه موجب ترغیب و پیروي دیگران خواهد بود رفع تهمت از انفاق کننده نیز که
بوظیفه خود عمل کرده است خواهد نمود و اگر ریاکاري و منت در آن راه یابد پنهان داشتن آن بهتر است و خلوص بیشتري در آن
خواهد بود خلاصه اداء حقوق مالی چه بطور آشکار باشد و یا پنهانی بهتر است و این آیه ثروتمندان را تشویق و ترغیب میکند که
بهر صورت که میتوانند به بینوایان ص: 477
کمک بکنند اینک میفرماید:
صفحه 220 از 274
اگر صدقات و انفاقهاي واجب یا مستحب خود را آشکار نمائید بهتر است بشرط اینکه اگر صدق و خلوص و بدون منت و آزار
باشد و علی الخصوص موقعی که صدقه عمومی بوده و براي خرج کردن تسلیم بیت المال میشود یا بخاطر پیش برد کار اجتماعی
داده میشود زیرا موجب این میشود که دیگران نیز چیزي به بخشند و بر کار نیک تشویق گردند و اگر آنها را مخفی از مردم داشته و
بفقراء و نیازمندان بدهید براي شما بهتر است زیرا با حفظ آبرو مناسبتر و یا علل و اسبابی که صدقه از آنها بر میخیزد سازگارتر
است و از قلمرو ریا و خودنمائی دورتر است و خدا بعضی از گناهانتان را که قابل آمرزش باشد محو میسازد و در پرتو این انفاقتان
بشما میبخشد تا کفه سیئات شما سبک گردد و خداوند بآنچه آشکارا یا نهان انجام میدهید آگاه است و بمنظور شما از اظهار و
اخفاء دانا است و هرگز در تشخیص آن اشتباه نمیکند و مطابق اعمال و نیات شما بشما پاداش خواهد داد.
(272)
ص: 478
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 478
صدقهها را گر نمائید آشکار نیست اکراهی ز اظهارش بکار
بل بود نیک انتشار فعل خیر بو که باشد باشد باعث ترغیب غیر
مخفی ار دارید هم انفاق خویش بر فقیر مستحق کم یا که بیش
بهتر است آن بهر تنزیه صفات از شما پوشیم عیب سیئات
حق بر اعمال شما باشد خبیر کز چه رو کردید احسان بر فقیر
باشد از تعظیم حق یا میل نفس ابر رحمت بر تو زد یا سیل نفس
(272)
شأن نزول .... ص : 478
کلبی میگوید وقتی آیه وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَۀٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ نازل شد مسلمانها عرضه داشتند یا رسول اللّه صدقه را
بطور پنهان دادن بهتر است یا بطور آشکار سپس این آیه نازل شد.
ص: 479
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 479
قوله تعالی إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ بدو- یعنی ظهور شدید چنانکه در آیه 47 سوره زمر میفرماید:
وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ یعنی از خدا براي آنان آنچه گمان نمیکردند آشکار شد.
ولی صاحب قاموس آن را مطلق ظهور گرفته و گفته چنانکه آیه 4 سوره ممتحنه میفرماید:
وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ یعنی میان ما و شما دشمن و کینه آشکار شد.
و این ماده در جاي ظهور رأي و مصلحت نیز بکار برده شده چنانکه در آیه 35 سوره یوسف میفرماید:
صفحه 221 از 274
ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآیاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّی حِینٍ یعنی بعد چنین مصلحت شد که او را تا مدتی محبوس نمایند.
و کلمه بادي را بعضی بادء با همزه آخر و بعضی بادي با یاء آخر خواندهاند در صورت اول اصل آن از بدء بمعنی شروع و در
صورت دوم از بدو بمعنی ظهور است و معنی کلمه بادي الرأي بنابر معنی اول کسی است که ناپخته رأي باشد و بنابر معنی دوم
کسی که اظهار رأي میکند در حالی که تحقیق نکرده است.
ص: 480
[سوره البقرة ( 2): آیه 272 ] .... ص : 480
اشاره
لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ
( إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ ( 272
ترجمه و شرح .... ص : 480
از این آیه شریفه استفاده میشود که پیغمبر اکرم و مسلمین از انفاق بغیر مسلمان خودداري میکردند حتی به نزدیکترین خویشان
خود بخاطر اینکه مسلمان نیستند صدقه نمیدادند ولی این آیه چنین مقرر میدارد که بدون توجه بعقیده بینوایان و نیازمندان حق
ایشان را بدهید و بدانید که پاداش بخشندگان در صورتی که انفاقشان بخاطر خدا باشد در پیش او محفوظ است و تحت فشار قرار
دادن غیر مسلمان بخاطر اینکه اسلام را اختیار کند صحیح نیست زیرا اسلام نه تنها اصل آزادي دینی را تضمین میکند بلکه آئین
گذشت و بلند نظري انسانی را مقرر میدارد لذا باید مسلمانها در مواقع لزوم رعایت حال غیر مسلمین را نیز بکنند مگر اینکه کمک
بغیر مسلم موجب تقویت کفر و پیشبرد نقشههاي شوم دشمنان باشد و تو اي رسول گرامی ملزم به هدایت مردم و رساندنشان براه
کمال ص: 481
نیستی و هر که هدایت میپذیرد خودش بهرهمند میشود وظیفه تو تنها راه نمودن است و بس و بعضی از مفسرین مطلب دیگري نیز
از این آیه شریفه استفاده نموده و گفتهاند منظور آیه این است که اي رسول گرامی اگر پس از این همه تأکید در باره اینکه انفاق
باید دور از ریا و منت و آزار باشد باز اگر برخی از مسلمین انفاقش را آلوده باین امور سازند ناراحت مباش زیرا وظیفه تو فقط
ارشاد و تبلیغ آنها است نه وادار ساختن آنان بقبول این امور زیرا تو مجبور بهدایت آنان نیستی و سوق طبقات موجودات بسوي
کمال متناسب خود از آن خدا است و لذا میفرماید: اي رسول گرامی هدایت آنان از روي اجبار و اکراه بعهده تو نیست و تو مجبور
نیستی حتما آنها را براه کشانی تو فقط عهدهدار نشان دادن راه و تبلیغ رسالت میباشی ولی خدا هر که را بخواهد و شایسته و آماده
هدایت میباشد هدایت میکند زیرا اینگونه هدایت مربوط بقلب و وجدان و بر طبق سنت و مشیت خداوندي است که در قلوب نفوذ
دارد لذا نباید شما بخاطر اینکه مسلمان نیست انفاق و اعطاء را به وا ماندگان و محتاجان ترك نمائید مگر اینکه انفاقات شما از
صدقات واجبه مانند زکوة و فطره باشد یا بخشش شما موجب تقویت باطل بر حق گردد که در این دو صورت نباید بغیر مسلمان
کمک کرد سپس مؤمنین را مورد خطاب قرار داده و میفرماید ساحت مقدس پروردگار منزه است از اینکه از انفاق توانگران
بهرهمند گردد بلکه آنچه را که شما از خوبیها انفاق میکنید هر چه و هر اندازه باشد پاداش آن براي خودتان است و پیداست که
صفحه 222 از 274
انفاق و صدقه باید فقط بخاطر رضایت خدا داده شود نه بمنظور چیزهاي دیگر لذا میفرماید شما نباید انفاق کنید مگر براي بدست
آوردن رضاي خدا و یا بتفسیر دیگر شما مسلمانها بفقراء و نیازمندان انفاق نمیکنید مگر براي خوشنودي و طلب رضاي أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص: 482
خدا زیرا بذل به بینوایان را در صورتی میتوان صدقه نامید که بآفریدگار ارتباط داشته و داراي نیروي بقا باشد و انفاق مال بدون
قصد بندگی نوعی از استثمار است که بمنظور جلب نظر بینوایان و استفاده از وجود آنان و بخاطر ایمن بودن از کینه و دشمنی آنها
انجام میگیرد و آنچه از خیر و نیکی بمسلم و غیر مسلم انفاق میکنید اجر و ثواب آن بطور کامل بشما داده میشود و آن را بیکم و
کاست باز مییابید و هرگز بمنع اجر و پاداش شما بشما ستم نخواهد شد و همین برگشت کامل و بیکم و کاست اعمال دلیل
روشنی بر مسئله تجسم اعمال است.
(273)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 482
از تو جبري نیستشان بر راه راست لیک حق هادي است هر کس را که خواست
در مقام صدقه یعنی عرض دین نیست بر مسکین روا از مؤمنین
وین نباشد جز ز روي اختیار کلفت است آن گر شود بر خلق بار
از شما اعطاء است بر مسکین و بس تا ز حق توفیق چبود بهر کس
میکنید انفاق گر چیزي ز خیر کردهاید آن بهر خود نی بهر غیر
نیست آن انفاق بر اهل سؤال جز کزو خشنود گردد ذو الجلال
آنچه از خیر آورید انفاق و برّ بر شما گردد تمام از جهر و سرّ
هم ز منع آنکه باشد ظلم و غم هیچ ناید بر شما دارد ستم
(273)
ص: 483
شأن نزول .... ص : 483
ابن عباس میگوید که مسلمانان ابتداء صدقه خود را فقط بکسانی میدادند که باسلام گرویده بودند و بکفّار و اهل کتاب صدقه
نمیدادند لذا خداوند این آیه را نازل فرمود و اجازه داد که بغیر مسلم نیز صدقه بدهند.
تفسیر مجمع البیان و کشف الاسرار مینویسند: سبب نزول این آیه شریفه این است که اسماء دختر ابو بکر با پیغمبر اکرم در عمره
قضا همراه بود و مادرش فتیله که مسلمان نبود از وي چیزي بعنوان کمک درخواست نمود اسماء گفت چون تو مشرك هستی بتو
چیزي نمیدهم مگر پیامبر اجازه بدهد سپس از رسول اکرم کسب تکلیف نمود و این آیه در جواب وي نازل گردید صاحب روض
الجنان نیز این سبب نزول را نقل کرده است ولی تفسیر ابو الفتوح مینویسد: که جماعتی از مسلمین با یهودیان علاقه دامادي یا
رضاعی و یا قرابت دیگري داشتند که بآنها انفاق میکردند ولی پس از ظهور اسلام که عدهاي از آنها در یهودیت باقی ماندند
مسلمین از انفاق بآنها خودداري میکردند این آیه نازل شد و اجازه داد که بآنها نیز صدقه داده شود.
صفحه 223 از 274
ص: 484
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 484
قوله تعالی إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ بغی- یعنی طلب توأم با تجاوز از حد و تجاوز دو جور است یکی تجاوز ممدوح مثل تجاوز از عدالت
باحسان و از عمل واجب بمندوب یعنی عمل بهر دو و دیگري تجاوز مذموم مثل تجاوز از حق بباطل بنظر راغب البغی طلب تجاوز
الاقتصاد فیما یتحري چنانکه در آیه 77 سوره قصص میفرماید:
وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ و از این ماده است: ابتغاء یعنی طلب کردن چنانکه در آیه 48 سوره توبه میفرماید:
لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَۀَ مِنْ قَبْلُ- ابتغاء- یعنی شایسته و سهل چنانچه در آیه 92 سوره مریم میفرماید:
وَ ما یَنْبَغِی لِلرَّحْمنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً یعنی شایسته نیست که خدا فرزندي بگیرد.
ص: 485
[سوره البقرة ( 2): آیه 273 ] .... ص : 485
اشاره
لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِ رُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لا یَسْتَطِیعُونَ ضَ رْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَ بُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ
( النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ( 273
ترجمه و شرح .... ص : 485
در این آیه خداوند متعال یکی از مصارف انفاق و بخشش را بیان فرموده و صورت نجیب و عفیف و آبرومندي گروهی از مؤمنین
را که روي پرسش ندارد ترسیم نموده است و آن را یکی از بهترین موارد انفاق معرفی میفرماید: مانند کسانیکه از جبهه جنگ
درگیر با دشمنند و یا در حال تعلیم و تعلم دین و فنون لازم و نشر آنها میباشند که اگر از وضع محدودي که دارند بیرون آیند و
بکار و کسب آزاد بپردازند از چنین وظائف مهمی باز میمانند چنانکه اصحاب صفه که در حدود چهار صد نفر بودند و در مسجد
رسول اکرم منزل گزیده و آماده شرکت در میدانهاي جنگ شده بودند و از فرط عزت طبع چنان فقر خود را پنهان میکردند که
حتّی کسانیکه با آنها معاشرت نداشتند آنان را بینیاز میپنداشتند لذا میفرماید: ص: 486
یکی از بهترین مصارف انفاق براي تهیدستانی است که در راه خدا با دشمن درگیر بودهاند و شرکت در میدان جنگ بآنها اجازه
نمیدهد تا دنبال کسب روزي بروند و نمیتوانند مسافرتی کرده و سرمایهاي بدست آرند بقدري بلند نظري و عفت نفس دارند که
بیخبران از حالشان آنها را غنی میپندارند و در زمره بینوایان و نیازمندان نمیشمارند و تو اي رسول گرامی آنها را در چهرههاي
زرد و ضعیف و لباس مندرس که در تن دارند میشناسی که فقیر و بیچیزند و هرگز چیزي را با اصرار از مردم نمیخواهند یعنی
آنها مانند فقیران معمولی و عادي نیستند تا اصرار در سؤال داشته باشند و اصلا از کسی سؤال نمیکنند زیرا اگر سؤال میکردند
جاهلان آنها را ثروتمند گمان نمیکردند و یا بتفسیر دیگر یعنی اگر اضطرار شدید آنانرا مجبور به سؤال کند هرگز در سؤال اصرار
صفحه 224 از 274
نمیکنند بلکه به شکل محترمانهاي نیاز خود را باطلاع مسلمین میرسانند و آنچه را که شما مردم از خیر و نیکی و از مال خویش
باصحاب صفه و دیگر مسلمانان انفاق میکنید خداوند از آن آگاه است و از پاداش انفاق کنندگان هرگز دریغ نخواهد کرد.
(274)
ص: 487
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 487
بر فقیرانی که دارند امتناع در طریق حقّ ز کسب و انتفاع
نیستشان هیچ استطاعت بر سفر بهر تحصیل معاش مختصر
ظنّ جهال این بود کانقوم صاف اغنیاء باشند از فرط عفاف
حال خود دارند پنهان از انام تو بسیما میشناسی آن گرام
نیستشان از مردمان روي سؤال نی بگفتار و نه از آثار و حال
نیستشان ابرام در خواهش ز کس نی ز بیابرام دارند این هوس
بلکه چشم از غیر حق پوشیدهاند جام استغنا ز حقّ نوشیدهاند
هر چه از نیکی به درویشان کنید وز و لا انفاق بر ایشان کنید
حق بر آن دانا است هم پاداش نیک هست بر خلق از خداي بیشریک
(274)
ص: 488
شأن نزول .... ص : 488
طبق نوشته مجمع البیان و کشف الاسرار و روایت امام محمّد باقر علیه السّلام که کلبی آن را از ابن عباس روایت کرده این آیه
شریفه در خصوص اصحاب صفه نازل گردیده است و بنا بنقل تفاسیر آنها در حدود چهار صد نفر بودند که در مدینه در مسجد
رسول اللّه سکنی کرده بودند و خویشاوندان و قبیلهاي هم نداشتند که بآنها پناه ببرند و در تمام جنگها شرکت میکردند و مطیع
اوامر پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله بودند و اوقاتشان همه مشغول تعلیم و تعلم و عبادات و ارشاد بود و مجالی براي کسب و
اشتغال به کارهاي ارتزاقی نداشتند و عدهاي هم از آنها بواسطه پیري و ناخوشی قادر بحرکت نبودند لذا خداوند متعال بوسیله این
آیه مردم را براي نگهداري از آنان ترغیب و تشویق نمودند بیضاوي نیز بدون آنکه عنوان شأن نزول بآن بدهد این مطلب را نقل
کرده و نوشته است که منظور از فقراء در این آیه اصحاب صفه میباشند.
ص: 489
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 489
قوله تعالی یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ جهل یعنی نادانی، سفاهت، خلاف علم چنانکه در آیه 55 سوره نمل میفرماید:
صفحه 225 از 274
لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ.
و از این ماده است:
جاهل یعنی نادان چنانکه در آیه 89 سوره یوسف میفرماید:
هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَ أَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ.
جهول یعنی نادان و ستم پیشه چنانکه در آیه 72 سوره احزاب میفرماید:
إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا.
جاهلیۀ یعنی دوران نادانی مردم قبل از اسلام چنانکه در آیه 33 سوره احزاب میفرماید:
وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّۀِ الْأُولی
یعنی زنها نباید زینت کنند مانند زینت کردن دوران جاهلیت پیشین.
ص: 490
[سوره البقرة ( 2): آیه 274 ] .... ص : 490
اشاره
( الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِ  را وَ عَلانِیَۀً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ ( 274
ترجمه و شرح .... ص : 490
خداوند متعال در این آیه شریفه یک حکم کلی را در باره چگونگی انفاق و راههاي مختلف آن بیان میکند که هر انفاق کنندهاي
در راه خدا را شامل میگردد و با در نظر گرفتن جنبههاي اجتماعی و حیثیت اشخاص میتوان آن را در شب و روز بطور آشکار و
پنهان به نیازمندان و بینوایان ادا کرد در حقیقت این آیه تصویري است از کسانیکه از پیچیدگی بخود بیرون آمده و در هر حال و
بهر صورت در مقام رشد انفاقی و گذشت از خود و علاقهها میباشند و لذا پروردگار عالم بچنین افراد مژده اجر و پاداش شایستهاي
داده و میفرماید:
آنانکه اموال خود را در شب و روز پنهان و آشکار انفاق میکنند و در کمک به بینوایان و نیازمندان نهایت سعی را مبذول میدارند
اجر و مزدشان نزد پروردگارشان است و چون بوعدههاي الهی ایمان دارند و بآثار اجتماعی انفاق
ج 4، ص: 491
و احسان پی بردهاند لذا نه ترسی بآنها است و نه غمگین میشوند و همواره با کمال استقرار قلب و آرامش خاطر بوده و میدانند با
سعادت همیشگی هم آغوش خواهند بود.
(275)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 491
صفحه 226 از 274
آنکسانکه میکند انفاق بیش روز و شب در جهر و سر ز اموال خویش
اجر ایشان نزد ربّ دین بی ز خوف و حزن روز واپسین
نیست یعنی خوف و حزن اندر حساب بهر ایشان هیچ از نقص ثواب
(275)
ص: 492
شأن نزول .... ص : 492
بعقیده ابی عباس این آیه در شأن علی بن ابی طالب علیه السّلام نازل گردیده است که وي چهار درهم داشت یکی در شب و یکی
را در روز و یکی در پنهان و یکی را آشکار بدرویشان داد مجاهد و کلبی نیز همین عقیده را دارند و بهمین مضمون روایتی نیز از
امام محمّد باقر و امام جعفر صادق علیهما السّلام نقل گردیده است و ابو الفتوح و بیضاوي نیز این سبب نزول را در تفاسیر خود
نوشتهاند ولی بعضی از مفسّرین نوشتهاند این آیه در باره کسانیکه اسبهاي خوب را پرورش میدادند و براي جهاد در راه خدا آماده
میکردند نازل شده است اما برخی هم نوشتهاند که آیه در باره علی ابن ابی طالب علیه السّلام که طبق توصیه پیغمبر اکرم صلّی اللّه
علیه و آله اموال خود را مخفیانه باصحاب صفه میبخشیدند و همچنین عبد الرحمن عوف که آشکارا انفاق میکرد نازل شده است
ولی تفسیر ابن المنذر از سعید بن مسیب نقل میکند که این آیه در باره عبد الرحمن عوف و عثمان بن عفان نازل گردیده که اموال
خود را به جیش العسره بخشیده بودند.
ص: 493
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 493
قوله تعالی سِ  را وَ عَلانِیَۀً علن و علانیه یعنی آشکار شدن چنانکه در آیه 22 سوره رعد میفرماید:
وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِ  را وَ عَلانِیَۀً و از این ماده است:
اعلان یعنی آشکار کردن چنانکه در آیه 9 سوره نوح میفرماید:
ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً یعنی سپس من براي آنها آشکار ساختم و براي آنها پنهان نمودم. ضمنا افعال این ماده در
ضمن آیات قرآن مجید همه از باب افعال آمده است.
ص: 494
توضیحات .... ص : 494
1) مفسرین در ذیل آیه مبارکه مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّۀٍ نوشتهاند منظور از انفاق در این آیه چنانکه )
بعضی گمان کردهاند انفاق در جهاد نیست بلکه آیه مطلق است و به همه انفاقات واجبه و مستحبه حتی عباداتی که توقف بر بذل
مال داشته باشد مانند مصارف زیارات و عزاداري اهل بیت علیهم السّلام و بناء مدارس و مساجد و نشر و خرید کتب دینی و اصلاح
طرف و بطور کلی هر چیزي که براي مسلمین نفع داشته باشد شامل میگردد و در واقع این آیه بعد از آیه جهاد موجب تخصیص
انفاق بانفاق در جهاد نمیشود زیرا کلمه سبیل اللّه که بطور مطلق ذکر شده شامل هر مصرف نیکی میگردد بعلاوه آیات بعد از این
صفحه 227 از 274
آیه شریفه نشانگر این است که مجموع این آیات بحث انفاق را مستقلا دنبال کرده و انفاق مذکور در این آیه و آیات بعد مختص
انفاق در جهاد نمیباشد و انفاق در راه خدا واجب باشد یا مستحب مادامیکه بمصرف وجوه خیر و مبارزه با جهل و فقر و مرض و
نشر دین و خدمت علم برسد همان انفاقی است که دین مقدس اسلام آن را خواسته و مسلمین را بر آن ترغیب میکند و انفاق کننده
هر قدر در کارش آگاه باشد و دانهاي که میافشاند نیکو و پاکیزه بود و زمینش مستعد و معمور باشد کشت او بیشتر و بهره او بهتر
خواهد بود و اگر خودش صالح و مالش طیب و نیتش خالص باشد و بخشش او بمحلش برسد پاداشش بیشتر خواهد بود و اینکه
آیه شریفه میگوید براي یک دانه خدا هفتصد دانه میدهد منظورش تحدید نیست بلکه آیه در مقام کثرت است یعنی بمقدار
تفاوت درجات ایمان و اخلاق ص: 495
و کیفیات اعمال اجر و پاداش آنها تفاوت خواهد کرد بسا پاداش یک عمل به بی- نهایت خواهد رسید و همچنین مراد از کثرت
عین آن جنس نیست که یک گندم را هفتصد گندم و یا یک درهم را هفتصد درهم بدهد بلکه مراد این است که هر عملی
استحقاق هر پاداشی را داشته باشد خداوند متعال از روي تفضل و کرم هفتصد برابر آن را خواهد داد و باید دانست بطوریکه از
آیات قرآنی و احادیث نبوي استفاده میشود انفاق یکی از ارکان مهم دین اسلام است بلکه میتوان گفت پس از اصول معارف،
اسلام روي دو پایه میچرخد یکی نماز و دیگري زکوة چنانکه در بسیاري از آیات نیز خداوند متعال زکوة را مقارن نماز بیان کرده
است زیرا اگر یکی از دو پایه اساسی خلل یابد تمدن اسلامی نیز فعالیت خود را از دست خواهد داد و خود انفاق نیز مراتبی دارد
زیرا انفاق عوام با بخشیدن مال است و پاداش آنها رسیدن به بهشت است و انفاق خواص با اصلاح حال است و اجر و مزد آنها نظر
بوجه اللّه و آرامش در جنان است.
2) ابو الفتوح رازي در ذیل آیه: )
الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنا وَ لا أَذيً مینویسد:
عبد الرحمن بن زید بن اسلم چنین میگوید هنگامیکه بکسی انفاق و احسان کردي و چیزي را باو عطا نمودي اگر بدانی که سلام تو
بر او گران خواهد آمد بر او سلام مکن و مینویسد: زنی به پیش اسامۀ بن زید آمد و گفت من جعبهاي دارم با چند تا تیر مردي را
بمن نشان بده که رفتن او بجهاد بخاطر خدا باشد نه براي ریا زیرا بیشتر مجاهدان بخاطر خوردن میوههاي باغهاي مردم میروند و
نیتشان خالص نمیباشد تا این جعبه را با تیرهایش باو بدهم اسامه گفت پیش از ص: 496
اینکه اینها را اذیت و آزار نمودي در صورتی که خداوند منت نهادن بر عطا را حرام کرده است و کسی را نمیرسد که در مقابل
عطا و بخشش خود بر کسی منت نهاده و آزارش دهد بلکه بر خدا است که بر بندگان منت نهد زیرا منت مخلوق تکدیر و تغییرات
و منت خدا تنبیه و تذکیر است و چون منعم و معطی در مقابل عطایش منت میگذارد شکسته دلی فقیران و نیازمندان بیشتر میگردد
و این در حکم آزار و اضرار خواهد بود و چنان است که پس از سود زیانی باو رسانیده یا پس از نیکی باو بدي کرده است.
مرحوم کاشفی در این باره میگوید:
آنچه که بدهی چو دهنده خدا است منت بیهوده نهادن خطا است
هر چه دهی میده و منّت منه و آنچه پشیمان شوي آنهم مده
زیرا علاوه بر اینکه عبد هر چه دارد مال دیگري است و از دیگري باو رسیده است چنانکه میگویند العبد و ما فی یده لمولاه منت
گذاشتن بر عطا قدر نعمت را کاسته و صفاي عطا را به تیرگی مبدل میسازد و ابو السعود میگوید بخاطر همین است که خداوند
متعال در این آیه شریفه منت بر اذیت مقدم داشته است و در آیه بعد نیز میفرماید کلامی نیکو و زیبا که هیچ نوع زشتی همراه آن
نباشد بهتر از صدقهاي است که دنبال آن اذیت و آزاري باشد و از اینجا منطق اسلام در باره ارزشهاي اجتماعی اشخاص و رعایت
حیثیت آنان روشن میگردد زیرا عمل کسانی را که در حفظ سرمایههاي انسانی میکوشند و اسرار کسی را فاش نمیسازند از نفاق
صفحه 228 از 274
و احسان اشخاص کوته نظر و خودخواه بهتر و برتر میداند بخاطر اینکه اگر این نوع افراد به فقیران و نیازمندان سرمایهاي را میدهند
در عوض سرمایههائی را از آنان نابود میسازند در نتیجه بیش از آن اندازه که نفع ص: 497
میرسانند ضرر میزنند.
3) خلاصه مثلیکه خداوند متعال در آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَ دَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذي بیان فرموده است این است که حال )
شخص ریا کار در عمل ریائی و پاداش آن مانند حال سنگ صافی است که قشر نازکی از خاك روي آن را پوشانده باشد و
بذرهاي مستعدي در آن خاك افشانده شود سپس باران فراوانی بر آن ببارد همان بارانی که سبب بارز زنده شدن و سرسبز شدن
زمین بود و همان خاکیکه ظاهرترین اسباب زندگی و نمو گیاه بود امّا چون روي سنگ صاف قرار گرفته و محل قابلیت ندارد
نتیجهاي جز اینکه قشر نازك خاك را همراه بذرها بشوید و ببرد نخواهد داشت حال شخص ریا کار هم چنین است زیرا انفاق اگر
چه از اسباب بارز اجر و پاداش میباشد ولی در صورتی که انفاق کننده منظورش خدا نباشد ثوابی بر انفاقش مترتب نخواهد شد و از
این آیه استفاده میشود که قبول شدن اعمال منوط به نیّت خالص میباشد چنانکه پیغمبر اکرم فرمودند:
لذا عمده چیزیکه در عبادات بایستی مراعات شود خالص بودن نیت است و نتیجه اعمال همان است که در « انما الاعمال بالنیات »
نیت عامل بوده است چنانکه پیغمبر اکرم میفرماید:
لکل امرء ما نوي و اگر خواستی بدانی که مقصود اصلی تو در اعمال و افعالت چیست با دقت کامل بباطن خود نگاه کن و ببین چه
علتی از علل و جهتی از جهات دنیا یا آخرت موجب صدور این عمل از تو گشته است آیا نفس پرستی بوده یا خدا پرستی ولی
منظور از مثلیکه در آیه کریمه:
مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ ص: 498
این است که اگر انفاق بخاطر رضاي پروردگار باشد هرگز از اثر مطلوبش تخلف نخواهد کرد زیرا اتصالش بخدا محفوظ و عنایت
الهی بآن تعلّق گرفته است گرچه مراتب عنایت بواسطه اختلاف درجات خلوص نیت تفاوت خواهد داشت چنانکه اگر باغیکه در
زمین حاصلخیزي در برابر نسیم آزاد و آفتاب فراوان قرار گرفته باشد و اگر احیانا باران هم بر آن نباریده باشد در پرتو ریزش شبنم
و بارانهاي ریز طراوت خود را حفظ کرده و دو برابر باغهاي دیگر میوه خواهد داد خلاصه در این آیه شریفه انفاق الهی را مبتنی بر
دو چیز قرار داده یکی طلب خوشنودي خدا و دیگري پایان دادن به اضطرار به این که در اثر احساس مسئولیت در مقابل بینوایان
حاصل میگردد لذا بنظر بعضی از مفسرین کلمه من در من انفسهم بمعنی فی میباشد ولی مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان
جمله ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ را اینطور معنی کرده است که آنها اموالشان را براي خوشنودي خدا انفاق میکنند و بعدا
هم نفس خود را بر این نیّت پاك ثابت میدارند و کاریکه موجب فساد و بطلان آن میشود انجام نمیدهند.
4) مرحوم طبرسی در ذیل آیه: )
أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّۀٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ مینویسد:
باعتقاد سدي این آیه مثلی است براي کسانیکه در صدقات خود ریاء میکنند که حال آنها مانند همین صاحب بستان است که در
روز قیامت که احتیاج فراوان به نتایج اعمال خویش دارند حالت پشیمانی و یأس و حسرت آنها را فرا میگیرد و تمام اعمال
خودشان را هباء منثورا و در معرض آتش میبینند که جز حسرت و ندامت بهرهاي نخواهد داشت ولی مجاهد گفته این مثال براي
اشخاصی ص: 499
است که بیشتر بدنیا میپردازد تا اطاعت خداي این نوع اشخاص هم در روز قیامت مانند صاحب بستان حسرت و ندامت زیادي
خواهد داشت اما بعقیده ابن عباس این مثال براي کسانی است که عاقبت کار آنان بفساد کشیده شده است.
مرحوم طبرسی پس از ذکر اقوال مفسرین میفرماید: آیه هر سه معنی را در بر دارد و منظور آیه شریفه این است که در روز قیامت
صفحه 229 از 274
احتیاج این شخص به نتایج اعمال خویش مانند احتیاج شخص پیري است که داراي فرزندان خردسال و ناتوان میباشد و در حالیکه
به ثمرات این باغ بیش از پیش احتیاج دارد باغ آتش بگیرد و زحمات دوران جوانی او را از بین ببرد و براي وي جز حسرت و
ندامت چیزي باقی نگذارد.
یکی از بزرگان میگوید: لفظ صدقه چهار حرف است و هر حرفی از آن اشاره بیک معنی است صاد اشاره بصدّ است یعنی صدقه
صاحبش را از گرفتاریهاي دنیا و آخرت بازمیدارد دال اشاره بدلیل بدینمعنی که صدقه دلیل و راهنماي بهشت است براي صاحبش
قاف اشاره بقرب و نزدیکی بخدا است یعنی صدقه انسان را بپروردگار عالم نزدیک میکند هاء اشاره به هدایت حق تعالی که صدقه
دهنده را هدایت میکند.
صاحب تفسیر اطیب البیان در ذیل جمله کَ ذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ بموارد تفکر اشاره کرده و مینویسد: فکر
عبارت از تأمل و توجّه بمقدمات و اسباب و آثار است براي اخذ نتیجه چنانکه مرحوم سبزواري در منظومه خود میفرماید:
الفکر حرکۀ الی المبادي و من المبادي الی المرادي
و فکرهائی که موجب رستگاري و سعادت دنیا و آخرت و رسیدن بمعارف ص: 500
الهیه و تکمیل مراتب ایمان و تصحیح اعمال صالحه و ازاله اخلاق رذیله میشود عبارتند از فکر در صنایع الهی و بیاعتباري دنیا و در
احوال گذشتگان و تصحیح عبادت و مراعاي صحت و شرایط قبول آن و در مضار اخلاق رذیله و منافع اخلاق حمیده و اعمال
صالحه و در مرگ و عقبات پس از آن و تکمیل مراتب علم و معارف الهی و تفکر در شئون انبیاء و ائمه اطهار و صلحاء و اتقیاء و
همچنین تفکر در صفات و افعال کفار و فساق و منافقین زیرا تفکر یکی از عبادات بزرگ بوده و نتائج بسیار مفیدي در بر دارد
چنانکه فرمودهاند:
تفکر ساعۀ خیر من عبادة سنۀ بلکه تفکر ساعۀ خیر من عبادة ستین سنۀ ( 5) آیه مبارکه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ
همه مؤمنان را تا دامنه قیامت بنحو قضایاي حقیقیه که محمولات حمل بر موضوعات مقدرة الوجود است مورد خطاب قرار داده
میفرماید: مؤمنین باید از بهترین چیزهائی که از دسترنج خود بدست میآورند خواه از طریق کسب و تجارت و خواه از طریق
زراعت و کشت بدون اینکه منت و آزاري همراه انفاقشان باشد انفاق کنند و کلمه طیبات بپاکیزگی ظاهري و مادي و همچنین به
پاکیزگی معنوي و باطنی هر دو اطلاق میشود یعنی مؤمنین اموالی را که انفاق میکنند باید هم خوب و ارزنده باشد و هم از هر گونه
آلودگی و شبهه عادي گردد زیرا انفاقها براي بدست آوردن خشنودي خدا انجام میگیرد یک طرف آن بینوایان و فقیرانند و طرف
دیگرش خدا است و اگر مؤمنین اموال پست و ناقابل خویش را براي انفاق انتخاب نمایند هم توهین بمقام شامخ خداوند است و هم
تحقیري نسبت به نیازمندان و بینوایان شده است و در اینکه مراد از جمله انفقوا چیست بین مفسرین اختلافی است عبیده سلمانی و
حسن میگویند منظور از انفقوا دستور پرداخت زکوة واجب ص: 501
است ولی معتقد است که مقصود از انفقوا در این آیه دستور صدقه مستحبی است زیرا اگر مالی زکاتش واجب باشد و همه آن مال
از نوع پست آن جنس باشد میتوان از همان نوع پست زکوة را ادا نمود اما اکثر مفسرین گفتهاند که جمله انفقوا عمومیت دارد و
شامل صدقات واجبه و مستحبه هر دو میگردد و مرحوم طبرسی نیز این قول را صحیح میداند و از نکاتیکه در این آیه مبارکه بکار
برده شده این است که جمله ما کسبتم اشاره دارد بر اینکه پاداش اموالی که از راه کسب و زحمت بدست آمده بیشتر از مالی است
که غیر راه کسب و بدون زحمت بدست آمده باشد.
6) ابن عباس میگوید در آیه شریفه: )
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْ لًا چهار وعده داده شده دو وعده از جانب خدا و دو وعده از
جانب شیطان دو وعده خدا عبارتند از آمرزش گناهان و زیادت در رزق و دو وعده شیطان عبارتند ترس از فقر و بینوائی و
صفحه 230 از 274
دستورات ارتکاب فحشاء و منکرات.
تفسیر ابو الفتوح مینویسد: در این آیه دو وعده عنوان شده یکی از شیطان و دیگري از رحمان وعده شیطان غرور آرد وعده رحمان
سرور وعده شیطان از راه وسواس و بخل آمده وعده رحمان از راه وحی و تنزیل وعده شیطان مانند سراب است وعده رحمان ثواب
و مغفرت وعده شیطان دروغ و کذب و خلاف واقع است وعده رحمان صدق و عین واقع است لذا بوعده شیطان مغرور مشو که او
ترا دشمن است و تو نیز او را دشمن بدار او تو را از راه دشمنی بمعصیت میخواند و از فقر و نداري میترساند ولی خدا مینوازد و
کارت را آسان میسازد و وعده نیکویت میدهد و او کثیر الفضل و قدیم الاحسان است پس باید خود را حفظ نموده أنوار العرفان
فی تفسیر القرآن، ج 4، ص: 502
و با وسوسه شیطانی راه فضل و کرم بینهایت الهی را بروي خود مبندي.
ابن مسعود میگوید: براي شیطان طریقه و روشی است که عبارت از وعده بفقر و ناتوانائی و امر بگناه و معاصی است و براي فرشته
نیز روش دیگري است و آن عبارت از امر بانفاق و احسان و نهی از معصیت و گناه است در هر حال ترس از فقر و نداري بیجا است
زیرا شیطان جز بباطل و گمراهی دعوت نمیکند و براي انسان روا نیست که از القائات شیطانی پیروي کند ولی قرآن بدینوسیله
مسلمین را متوجه میسازد بر اینکه اگر انفاق و احسان بظاهر چیزي از شما کم میکند ولی در واقع از نظر معنوي و هم از نظر مادي بر
سرمایههاي شما میافزاید لذا اختیار کردن مال پست براي انفاق بخاطر بیم و ترس از فقر و بینوائی بینتیجه است و ضمنا کلمه وعده
در خبر نیکو و خیر استعمال میشود ولی کلمه وعیدة در موقع شر اما این در صورتی است که بدون قرینه داخلی و خارجی و بطور
مطلق بکار برده شود و الا وعده در مقام شر هم استعمال میشود مانند جمله الشیطان یعدکم الفقر و مثل آیه شریفه:
وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْکُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها.
7) در اینکه معنی حکمت در آیه یُؤْتِی الْحِکْمَۀَ مَنْ یَشاءُ چیست بین مفسرین اقوال مختلفی نقل گردیده است بعضی گفتهاند مراد )
از حکمت علم دین است، ابن زید نیز این قول را پذیرفته است و برخی عقیده دارند که حکمت یعنی رسیدن بواقع و حقیقت در
عمل و گفتار است و این قول از مجاهد نیز نقل شده است ولی ابن مسعود و ابن عباس گفتهاند مقصود از حکمت در این آیه علم
، بقرآن و آگاهی از ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و مقدم و مؤخر و حلال و حرام میباشد. ج 4
ص: 503
برخی از مفسرین گفتهاند مقصود از کلمه حکمت نبوت و پیغمبري است سدي نیز این نظریه را قبول کرده است.
اما بنظر عطا حکمت یعنی معرفت بخدا و بنظر ابراهیم یعنی فهم و بعقیده ربیع بمعنی ترس از خدا میباشد لیکن مجاهد از امام جعفر
صادق علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت فرمودند حکمت به معنی قرآن و فقه است ولی ابن علی جبائی میگوید حکمت عبارت
از آن چیزي است که خداوند به انبیاء و پیامبران و امت هاي آنان داده است از کتاب و آیات و دلیلهائی که آنها به شناسائی خدا و
دین او راهنمائی میکند و این تف ّ ض لی است که خداوند بهر کس بخواهد میدهد و عدهاي هم گفتهاند که حکمت عبارت از علم و
دانشی است که داراي منفعت زیادي است مرحوم طبرسی این معنی را جامع همه معانی و اقوال دیگر میداند اما صاحب تفسیر اطیب
البیان میگوید که حکمت یکی از صفات ربوبی و از شئون علم است و مراد از آن علم بجمیع مصالح و مفاسد افعال تکوینیّه و
تشریعیّه است، ولی حکماء گفتهاند حکمت عبارت از علم بحقایق و ذوات اشیاء است باندازه طاقت بشري و این حکمت مقول
بتشکیک است و داراي مراتب زیادي میباشد بلکه مراتب آن بینهایت است و هر کسی را که خدا بخواهد بهرهئی از آن مرحمت
میفرماید.
مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر خود مینویسد جمله یؤتی الحکمۀ من یشاء دلالت دارد بر اینکه بیاناتی که تا کنون راجع بانفاق و
اسباب و علل و نتیجه آن شده است از حکمت میباشد لذا حکمت عبارت از قضایائی درست است که مطابق با واقع باشد و اما
صفحه 231 از 274
حکمت در نظر عرفاء نیز بوجوه مختلفی تعبیر شده است:
بعضی گفتهاند حکمت عبارت از علم لدنّی است و دیگري گفته نور الهی است ص: 504
که با آن بین الهام و وسواس تشخیص داده میشود و برخی میگویند حکمت عبارت از تجرید سرّ و خالی کردن دل از غیر خداست.
نیشابوري میگوید: کمال آدمی در دو چیز است:
1) شناختن حق چون حق است و استوار، دوم شناختن خوبی بخاطر عمل کردن بآن اولی را حکمت نظري و دومی را حکمت )
عملی مینامند و بهر کس حکمت داده شود خیر فراوانی بر او داده شده است و نکته قابل توجه این است که حکمت را با همه رفعت
شأنی که دارد داراي خیر کثیر قرار داده نه خیر مطلق زیرا خیر مطلق تنها در دانش نیست بلکه خاتمه کار و حسن عاقبت منوط
بعنایت و توفیق الهی میباشد.
8) مفسرین در ذیل آیه مبارکه وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَۀٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ بیاناتی دارند که )
شمهاي از آنها را در اینجا ذکر میکنیم:
نذر در لغت بمعنی خوف است چنانکه انذار بمعنی اخافه و ترسانیدن است و ناذر بکسی گفته میشود که از ترس نرسیدن بمطلوب
خود نذر میکند و در عرف شرع نذر آن است که انسان خود را بسبب نذر بر عملی ملزم نماید و متعلق نذر از لحاظ شرع باید راجح
باشد یا واجب و مستحب که بشود ناذر بواسطه او تقرب پیدا کند لذا نذر مباح و مکروه و حرام منعقد نمیشود بلی اگر متعلق نذر
واجب باشد وجوبش مؤکّ د میشود نه اینکه داراي دو وجوب باشد زیرا وجوب قابل تکرر نیست و اگر متعلق نذر مستحب باشد
بسبب نذر واجب میگردد و عنوان استحبابش مندك میشود نه اینکه دو حکم استحباب و وجوب باهم در یکجا جمع میشوند زیرا
اجتماع ضدّین یا آنچه در حکم ضدّین است محال میباشد. ص: 505
و نذر بر دو قسم است:
1) مشروط ( 2) غیر مشروط، بدین معنی یا نذر را معلق بشرطی میکند مثل اینکه بگوید: نذرت للّه ان کان کذا که در اینصورت )
هر وقت حاجتش برآورده شد.
و فاء بنذر واجب و ترك آن کفاره دارد. یا بدون شرط آن را بر خود لازم و حتمی گرداند مانند فلله علی کذا در اینصورت بین
فقهاء اختلاف است در اینکه آیا وفاء بنذر واجب میشود یا نه اکثر فقهاء گفتهاند نذر منعقد شده و وفاء بنذر نیز لازم است. و در
کفّاره نیز بین فقهاء اختلاف است و بنظر اکثر آنان کفاره نذر مانند کفاره افطار رمضان است یعنی مخیر است بین اینکه بندهاي را
آزاد کند یا دو ماه روزه بگیرد و یا به شصت مسکین طعام بدهد ولی برخی از فقهاء قائلند بر اینکه کفاره نذر مثل کفاره قسم
میباشد یعنی به ده نفر مسکین طعام بدهد یا به ده نفر لباس بپوشاند و یا بندهاي را آزاد سازد و اگر متمکن نشد سه روز روزه بگیرد
چنانکه میفرماید:
فَکَفَّارَتُهُ إِطْعامُ عَشَرَةِ مَساکِینَ مِنْ أَوْسَطِ ما تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَۀٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ ثَلاثَۀِ أَیَّامٍ.
بهر حال خداوند متعال در این آیه شریفه با طرز تهدید میفرماید: انفاقی را که بداعی الهی یا نفسانی بسبب نذر بر خود واجب
میگردانید بر خدا پوشیده نیست و خدا مطیع را پاداش داده و ستمکار را مؤاخذه خواهد کرد و جمله:
و ما للظالمین من انصار دلالت دارد بر اینکه مراد از ظلم در اینجا ظلم بر فقراء و مستمندان است نه مطلق معصیت زیرا نسبت بحقوق
الهی انصار و کفارات و شفیعانی وجود دارد مانند توبه و اجتناب از کبائر و شفعاء روز قیامت و همچنین أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 4، ص: 506
دلالت دارد بر اینکه ترك انفاق ظلم جبران ناپذیر است و توبه هم ندارد زیرا توبه در حقوق مردم موقعی پذیرفته میشود که حق
صاحب حق باو داده شود و از چنین ظالمی خدا راضی نخواهد بود و مشمول شفاعت شافعین نیز قرار نخواهد گرفت زیرا شفاعت
صفحه 232 از 274
مخصوص کسانی است که دینشان مرضی خدا باشد و خودداري از انفاق با وجود محتاجان از کبائر موبقه است چنانکه زکوة که
یکی از اقسام انفاق است همین حال را دارد زیرا خداوند متعال میفرماید:
وَ وَیْلٌ لِلْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ لا یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ.
9) برخی از مفسرین در ذیل آیه: إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ. )
بین صدقات واجب مانند زکوة و خمس و غیر اینها و بین صدقات مستحب با توجه ببعضی از اخبار فرق گذاشتهاند و گفتهاند در
صدقات واجبه آشکارا دادن بهتر است ولی در صدقات مستحبه مخفی نمودنش اولی است اما اکثر مفسرین معتقدند که از ظاهر آیه
عموم استفاده میشود یعنی صدقات اعم از اینکه واجب باشد یا مستحب پنهان نمودنش بهتر است و این قول از قتاده و حسن نیز نقل
گردیده است مگر در جائیکه دهنده صدقه متهم بترك زکات بوده باشد که در اینصورت آشکارا دادن آن اولی است و ابن عبّاس
و ثوري نیز این نظریه را پذیرفتهاند.
و صدقه بر پنج قسم است:
1) صدقه از مال. )
2) صدقه از جاه با شفاعت از بیچارگان. )
3) صدقه زبان با اصلاح بین دو نفر. )
4) صدقه عقل با مشاورت. ص: 507 )
5) صدقه علم با بذل آن. )
5) صدقه علم با بذل آن. )
فخر رازي مینویسد: اینکه خداوند فرموده که صدقه در پنهانی بهتر است بخاطر این است که شاید در غیر خفا دقّت نشود و
بخویشاوندان و دوستان با مسامحهاي در استحقاق صدقه داده شود و لذا میفرماید در تشخیص فقیر کوشش کنید و در نهان تصدق
نمائید.
و در جمله یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ یعنی خداوند قسمتی از گناهان شما را در پرتو انفاق و بخشش میپوشاند و عده میگویند اینکه
خداوند فرموده که بعضی از گناهان شما را میبخشم منظور گناهان صغیره است نه کبیره ولی مرحوم طبرسی در مجمع البیان
میفرماید:
بعقیده ما چون محو گناه تفضل و رحمت خدا است لذا نباید آن را بگناهان صغیره اختصاص داد و اگر من تبعیضیۀ در آیه ذکر
نشده بود آمرزش شامل همه گناهان میشد ولی چون معمولا کلمه من براي تبعیض بکار برده میشود لذا باید گفت خداوند بوسیله
انفاق قسمتی از گناهان شما را میپوشاند و آن قسمت بستگی بمقدار کیفیت و کمیت انفاق و میزان اخلاص انفاق کننده دارد ولی
بعضی از مفسرین کلمه من را زائده گرفته و گفتهاند شامل همه گناهان میشود مانند جمله خذ من مالی ما شئت یعنی هر چه
میخواهی از مال من بگیر اما مرحوم طبرسی قول اول را ترجیح میدهد.
10 ) راجع بتفسیر آیه لَیْسَ عَلَیْکَ هُداهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِي مَنْ یَشاءُ در تفسیر مجمع البیان سه قول نقل کرده است: )
1) ابو علی جبائی و حسن گفتهاند که مراد این است بر تو نیست مردم را مجبور کنی که انفاقاتشان را در راه خیر و راه خدا انجام )
دهند بلکه وظیفه تو این ص: 508
است که مردم را بطریق ایمان و سعادت راهنمائی کنی.
2) بر تو نیست هدایت آنانکه اسلام را نمیپذیرند تا اینکه جلو صدقات مردم را نسبت بآنان بگیري تا بلکه آنها را وادار باسلام )
نمائی چنانکه در جاي دیگر میفرماید:
صفحه 233 از 274
أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّی یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ و تو مجبور نیستی که آنها را تحت فشار قرار داده و مجبور بهدایت نمائی.
ابن عباس و سعید بن جبیر نیز این قول را پذیرفتهاند. ضمنا از این تفسیر مباح بودن صدقات مستحبه نسبت بغیر مسلمانان نیز استفاده
میشود.
3) بر تو نیست که مردم را هدایت کنی پس از آنکه آنان را بآنچه مأمور بودهاي تبلیغ نموده باشی منظور نفی هدایت تکوینی است )
نه تشریعی زیرا این نوع هدایت مخصوص خدا است و خدا هر کسی را که بخواهد هدایت میکند بدین معنی کسانیکه قبلا
شایستگی خود را براي هدایت احراز نمودهاند آنها را هدایت میکند تا از آن بهرهمند گردند و چون رسول اکرم از ایمان نیاوردن
بعضی از افراد ناراحت میشد و میدانست چه عذاب ابدي در انتظار آنان میباشد خداوند بدینوسیله نسبت به پیامبر اسلام تسلیت و
دلداري داده و میفرماید:
اي رسول گرامی خود را بیشتر از این بزحمت مینداز وظیفه تو فقط ارائه طریق است و ایصال بمطلوب مربوط بمشیت ما است و
مشیت ما در محل قابل نفوذ کرده و او را به کمال انسانیت نائل خواهد ساخت.
عبده در ذیل آیه: وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ مینویسد: صوفیان گفتهاند: هر موجودي دو سو دارد یک سو بعالم ماده و حوادث
که نابود میشود و یک سو بجانب حقیقت و بقاء که سوي خدا است لذا در بخشش و صدقات باید
ج 4، ص: 509
سوي خدا را منظور کرد که سوي همیشگی است و سودش پایدار میباشد نه سوي عالم ماده و زود گذر که سوي و سودش ناپایدار
و از بین رفتنی است و کلمه وجه اللّه در مورد خداوند متعال بطور کنایه بکار برده شده و در حقیقت یک نوع احترام و اهمیت آن
فهمیده میشود و گر نه خدا نه جسم است و نه داراي صورت.
11 ) در آیه شریفه لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ خداوند متعال بهترین مصارف صدقات را بیان کرده و میفرماید: )
کسانیکه بخاطر اطاعت از دستورات الهی و یا بواسطه مرض یا ضعف یا تنگدستی یا بخاطر فقدان وسائل یا ترس از دشمن و یا
بجهت دور افتادن از اوطان خود و یا بواسطه اشتغال بتحصیل و تعلیم فنون جنگی نمیتوانند تحصیل معاش کنند و یا نمیتوانند
بخاطر تحصیل هزینه زندگی خویش بشهرها و قریهها مسافرت نمایند و یا بواسطه عفت نفس مردم آنها را ثروتمند میدانند و یا
کسانیکه در چهره آنها براي افراد فهمیده علامتهائی از رنجهاي درونی وجود دارد و کسانیکه اهل سؤال نیستند و یا اگر مضطر هم
باشند اصرار در سؤال ندارند اینها بهترین موارد انفاق میباشند و خدا بآنچه که انفاق میکنید و لو بطور پنهانی آگاه است.
امام فخر رازي در ذیل جمله لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً مطالبی بیان فرموده که خلاصهاش این است الحافا قید سؤال نیست بلکه قید
براي فاعل یسئلون است و نتیجه چنین است در خودداري از سؤال بحالت الحاف و فشار بر خود هستند که با همه تنگدستی و
احتیاج بر خود فشار میدهند و دست پیش کسی دراز نمیکنند.
12 ) امام فخر در ذیل آیه الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِ  را وَ عَلانِیَۀً مینویسد که این آیه دلالت دارد بر اینکه صدقه بطور )
مخفیانه و سري رجحان ص: 510
دارد بر صدقهاي که آشکارا داده شود زیرا اول کلمه سر گفته شده بعد علانیۀ و همچنین اول لیل گفته شده سپس نهار خرج کردن
مال بر وفق شریعت کار مؤمنان است و گذشتن از جان در مشاهده جلال و جمال مولی از روي حقیقت کار جوانمردان.
و همچنین در ذیل جمله لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ مفسرین نفی حزن و خوف را بقیامت تفسیر کردهاند یعنی انفاق کنندگان
در قیامت از خوف و حزن در امانند و براي آنها ترس و واهمهاي نیست و برخی دیگر گفته چون آیه مطلق است و مقید نمودن آن
بقیامت با ظاهر آیه منافات دارد لذا ممکن است مقصود این باشد انفاق کننده چون بوعدههاي الهی ایمان داشته و بآثار اجتماعی
انفاق پی برده باشد از انفاق در راه خدا خوف و وحشتی از فقر و از آینده خویش ندارد و با از دست رفتن مقداري از مالش غمگین
صفحه 234 از 274
نمیشود زیرا میداند در مقابل چیزي که از دست داده بمراتب زیادتر از فضل و کرم خداوند متعال هم در دنیا و هم در آخرت
بهرهمند خواهد بود.
ص: 511
روایات.... ص : 511
1) تفسیر الدر المنثور بسند خود از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده که آنحضرت فرمودند: )
هر کس در خانه بنشیند و مالی را براي خدا بفرستد خداوند متعال در مقابل هر درهمی هفتصد درهم باو اجر خواهد داد اما اگر
کسی هم خودش در جهاد شرکت کند و هم مالی را انفاق نماید خداوند متعال روز قیامت براي هر- درهمی هفتصد هزار درهم باو
پاداش خواهد داد سپس این آیه را تلاوت نمودند:
وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ.
2) در محاسن بسند خود در ذیل آیه مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند اگر بنده )
مؤمنی عمل نیکی بجا آورد خداوند متعال در مقابل هر عمل نیکوئی هفتصد برابر اجر و مزد باو عنایت فرماید پس براي رسیدن
بپاداش خداوند اعمال خود را نیکو بجا بیاورید راوي میگوید گفتم منظور از نیکو انجام دادن چیست فرمود:
اگر نماز خواندي رکوع و سجودش را خوب بجاي آور و اگر روزه گرفتی از چیزهائی که روزه را فاسد میکند خودداري نما و اگر
بحج رفتی از آنچه در حج و عمره حرام است دوري کن و هر عملی را که براي خدا انجام میدهی باید از آلودگی و کثافت دور
باشد.
3) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: خداوند متعال با کسانیکه پس از انفاق ص: 512 )
منت میگذارند صحبت نمیکند و با نظر رحمت بآنها نگاه نمیکند و آنان را پاك و منزه نمینماید و براي آنها است عذاب
دردناکی این روایت را مرحوم طبرسی نیز در مجمع البیان نقل کرده است.
4) در مجمع البیان از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده که فرمودند: )
هنگامیکه شخص فقیري از شما سؤال میکند بگذارید تا حرفش تمام شود و سخنش را قطع نکنید سپس او را با احترام و نرمی رد
کنید یا چیز مختصري باو بدهید زیرا بعضی از مواقع کسی از شما سؤال میکند که نه انسان است و نه جن و بشما مینگرد که
چگونه با آنچه که خدا بشما داده است عمل میکنید.
5) ابن عباس از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده که فرمودند چون روز قیامت شود منادي ندا میکند بطوریکه تمام )
اهل محشر میشنوند و میگویند کجایند کسانیکه مردم را میپرستیدند برخیزند پاداش و مزد خود را از آن کسانیکه بر ایشان عمل
کردهاند بگیرند زیرا خدا میفرمود من عملی را که بچیزي از دنیا و اهلش مخلوط باشد نمیپذیرم.
6) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود که پیغمبر اکرم فرمودند کسی که به مؤمنی احسان کند و سپس او را با سخنی بیازارد یا )
منتی بر او بگذارد خداوند صدقه او را باطل میکند.
7) الدر المنثور از ابن منذر و حاکم نقل کرده که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله از براء بن عازب پرسیدند اي براء مخارج )
مادرت را چگونه میپردازي وي که نسبت بکسانش گشاده دست بود عرض کرد چه خوب حضرت فرمودند مالیکه براي خانواده و
فرزند و خدمتگذارت صرف میکنی صدقه است لذا دنبال آن منت و آزار نداشته باشی. ص:
513
8) تفسیر صافی از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند کسیکه مال خود را براي خشنودي خدا انفاق )
صفحه 235 از 274
نماید سپس بر آنکسیکه صدقه را گرفته منّت بگذارد نظیر آن شخصی خواهد بود که خدا در بارهاش فرموده:
أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّۀٌ.
9) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند هیچ چیز براي من بهتر و محبوبتر از آن نیست که بمردي احسان و نیکی بکنم و پس از )
آن نیکی دیگري را انجام دهم که آن را به کمال برساند زیرا من دیدهام که قطع احسانهاي بعدي سپاس و پاداش احسانهاي قبلی را
نابود میسازد.
10 ) امیر المؤمنین علی علیه السّلام از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده که فرمودند: )
صدقه پیش از اینکه بدست سائل برسد با پنج جمله متکلم میگردد میگوید:
من کم بودم زیادم کردي، کوچک بودم بزرگم کردي، دشمنم بودم دوستم ساختی فانی بودم بقایم بخشیدي نگهبان من بودي
اکنون من نگهبان توام.
11 ) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند روز قیامت مردي را بپاي محاکمه میآورند و از او میپرسند مالیکه بشما دادیم چه )
کردي میگوید صدقه دادم و انفاق کردم جواب میدهند که شما بخاطر آن انفاق کردي تا مردم بگویند که فلانی آدمی سخی و
کریم است شخص دیگري را میآورند و از او میپرسند شجاعت و نیرومندي که بشما دادیم چه کردي میگوید جهاد کردم
جواب میشنود که جهاد تو بخاطر این بود که مردم بگویند فلانی شخص شجاع و دلیر است و شخص دیگري را میآورند و از او
میپرسند علمی که بشما دادیم چه کردي میگوید بدیگران یاد دادم میگویند نظر شما از این تعلیم این بود که مردم بگویند فلانی
شخص عالم و دانشمند است سپس هر سه را بسوي دوزخ میبرند. ص: 514
12 ) در کتاب در المنثور ابن مسعود از رسول اکرم روایت میکند که آن حضرت فرمودند: شیطان و فرشتگان با قلب بشر ارتباط )
دارند شیطان تهدید از نکبت و فقر و تکذیب حقایق را باو القاء میکند و فرشتگان نوید خیر و تصدیق حق را الهام میکنند پس هر
کس الهامات حق در خود یافت بداند که از جانب خدا است و سپاسگزاري کند و هر کس القائات شیطانی در قلب خود یافت بخدا
از شر شیطان پناه ببرد و سپس این آیه را خواند:
الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ.
13 ) تفسیر عیاشی در ذیل آیه وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَ ۀَ از امام محمّد علیه السّلام روایت کرده که فرمودند مراد از حکمت در این آیه )
معرفت است.
14 ) در کتاب کافی از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت نموده که فرمودند: )
حکمت عبارت از طاعت خدا و معرفت امام است و این روایت را عیّاشی و برقی نقل نمودهاند.
15 ) در کتاب کافی بسند خود از امام محمّد باقر علیه السّلام در ذیل آیه إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ روایت کرده که فرمودند )
زکوة را باید آشکارا داد ولی صدقات مستحبه و احسان را باید مخفیانه بمستحقین رسانید.
16 ) در مجمع البیان ذیل آیه لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِ رُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ از حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام نقل کرده که آن حضرت )
فرمودند:
این آیه در باره اصحاب صفه نازل گردیده است و فرمودند عده آنان قریب چهار صد نفر بوده که نه خانهاي در مدینه داشتند و نه
خویشاوندي که با آنها پناه ببرند لذا در مسجد سکونت کرده بودند و در تمام جنگها قبل از دیگران بهمراهی أنوار العرفان فی
تفسیر القرآن، ج 4، ص: 515
پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله شرکت میکردند.
17 ) ابن بابویه بسند خود از امام رضا علیه السّلام روایت نموده که فرمود پیغمبر اکرم فرمودند آیه الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ )
صفحه 236 از 274
النَّهارِ سِ  را وَ عَلانِیَۀً در حق علی بن ابی طالب علیه السّلام نازل گردیده است.
18 ) شیخ مفید در کتاب اختصاص بسند خود از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت کرده که آن حضرت بامیر المؤمنین علیه )
السّلام فرمودند یا علی آیا دیشب عمل نیکوئی از شما سر زده است؟ گفت یا رسول اللّه از چه رو میفرمائید حضرت فرمودند
خداوند در خصوص تو آیهاي نازل فرموده علی علیه السّلام گفت چهار درهم داشتم یک درهم در شب و یک درهم در روز و
یک درهم از آن را پنهانی و دیگري را آشکارا در راه خدا صدقه دادهام پیغمبر فرمود این آیه در شأن شما نازل شده است در
کتاب مناقب نیز عینا این روایت نقل گردیده است.
ص: 516
تجزیه و ترکیب .... ص : 516
قوله تعالی مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ کلمه مثل مبتداء و مضاف و کلمه صدقات مضاف الیه آن است که حذف گردیده یعنی مثل
صدقات الذین کلمه کمثل خبر و کاف آن زائد است.
قوله تعالی الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ الذین مبتداء و خبرش جمله لهم اجرهم میباشد- ظرف فی سبیل اللّه و عطف ثم
وجوب ادامه اخلاص را میرساند و تکرار ضمایر جمع لهم- اجرهم- عند ربهم- لا خوف علیهم- و لا هم یحزنون تأکید ضمانت و
مصونیت اینگونه انفاق را میرساند- قوله تعالی صدقاتکم اضافه صدقات به ضمیر کم مشعر و مبشر پیوستگی آن و ثواب و بهرهاش
به شخص است- کلمه لا یؤمن که بمعنی استمرار ایمان است بجاي لم یؤمن که خبر از گذشته است دلالت به دوام بیایمانی دارد
قوله تعالی ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً کلمه ابتغاء مفعول لاجله و کلمه تثبیتا عطف بر آن است کلمه ضعفین حال است براي کلمه
اکلها- کلمه طل فاعل است براي فعل محذوف که فیصیبها میباشد- همزهاي که در کلمه أیود میباشد براي نفی و انکار است و
کلمه له متعلق به کلمه رزق است که محذوف میباشد- مصدري که از کلمه ان تغمضوا و صله آن بوجود میآید مفعول لاجله براي
کلمه آخذیه است و کلمه بآخذیه مجرور به باء و مضاف به ها میباشد و جمله به این صورت در میآید أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 4، ص: 517
.« لستم بآخذیه الا لاغماضکم »
قوله تعالی فَنِعِمَّا هِیَ- از چهار کلمه ترکیب یافته فاء جزاء نعم فعل مدح و تصدیق ما در مرتبه فاعل- هی راجع به ابداء صدقات که
از فعل تبدوا بر- میآید- کلمه لأنفسکم خبر است براي مبتداي محذوف که کلمه هو میباشد یعنی فهو لأنفسکم.
قوله تعالی لِلْفُقَراءِ الَّذِینَ أُحْصِ رُوا کلمه للفقراء خبر است براي مبتداي محذوف که کلمه صدقاتکم باشد و کلمه الحافا قائم مقام
مفعول مطلق است یعنی سؤالا ملحفا یا یلحفون الحافا که نصب آن بخاطر مصدر بودن باشد- کلمه سرا و علانیۀ بنابر اینکه حالند
منصوب میباشند.
ص: